رمان : تقاص
ژانر : عاشقانه
نویسنده : هما پور اصفهانی
سالها پیش وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت ، شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق آتشین در گذشته باعث یک عشق آتشین دیگر در آینده شود ، اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد ، باید تقاص پس بدهیم .
هم من هم تو ، تقاص گناهی که نکردیم ، تو به من استواری را یاد بده ! من شکننده ام ، من از جنس بلورم ، من لطیفم ، نگذار بشکنم ، برای شکستنم زود است ! دستم را بگیر ، تنهایم نگذار ، نگذار این تقاص بی رحمانه روحمان را به کشتن بدهد ، نگذار ، بگذار این زنجیره گسسته را من و تو پیوند بزنیم ، بگذار این کینه ها را از بین ببریم …
بیا با هم باشیم که تو از منی و من از تو ، تو نیمه دیگر وجودمی . کسی هستی که قبل از دیدنت می شناختمت ، حست می کردم ، با من بمان ، این تقاص حق من و تو نیست...
دیدگاه خود را ثبت کنید