تائیس افسونگری بود که با افسون خود اسکندر را وادار کرد پرسپولیس را به آتش بکشد و من افسونگری هستم که روح را به آتش می کشم یکی پس از دیگری افسون نخواست افسونگر باشد ؛ افسونگرش کردند.
داستان درباره دختری به نام افسون است که برادری بد جنس دارد که خیلی افسون رو اذیت میکنه،اما یه روزی با پسری به نام دنیل آشنا میشه و عاشق هم میشن اما بخاطر برادر افسون قضیه رو علنی نمیکنن و افسون میره پیشه دنیل زندگی میکنه تا اینکه…
دیدگاه خود را ثبت کنید