خلاصه داستان:
بیست و اندی سال پیش، در شهر کوچکی در غرب کشور، دو مادر اجبارا و به طور پنهانی فرزندان تازه متولد شدهی خود را با یکدیگر جابهجا مینمایند با این قول که هر چه زودتر فرزند خود را باز پس گیرند.
اما یکی بر قول خود وفادار نمانده و…
حال در دایره چرخان روزگار، این دو کودک بزرگ شده و هر یک به گونهای خاص میباشند.
روند نرم داستان شکل میگیرد تا هر یک با حقیقت اصلی مواجه گردند…
“”بخشی از وقایع و شخصیتهای داستان و فضاهای ذکر شده، کاملا براساس مشاهدات عینی بوده و تنها نامها و نشانهها تغییر یافتهاند.””
قسمتی از رمان نبات و بادام تلخ
ـ لگد بزن! خواهش میکنم.
کف دستش را به روی شکم، محکم و دورانی به حرکت در آورد.
آهش در آمد اما حرکتی را در هیچ نقطهای احساس نکرد.
از وقتی کاوه برای یک پروژه ساختمانی به عسلویه رفته بود، زهره آرام و قرار نداشت.
هشت ماهاش کامل شده بود ولی تجربهاش میگفت که وزن بچه کمتر از دو کیلوست.
بی خوابیهایش هم مزید بر علت بود.
شیفتهای شب زایشگاه رنجور و ضعیفش کرده بود.
کلی درس خواند تا توانست ماما شود و در زایشگاه کوچکی واقع در حاشیه شهرشان مشغول به کار گردد.
با اینکه از خانوادهای معمولی بود، به خاطر همین مدرک و شغلش، عروس خانواده نسبتا خوبی شده بود.
کاوه که رفت تفریح مادرشوهرش این شد که هر روز به بهانهی سرکشی از خانه پسرش، به آنجا بیاید و سرکوفت شکم کوچکش را به او بزند.
از هر فرصتی هم استفاده می کرد و مسعود چهار ساله، کوچکترین…
رمان های بیشتر :
رمان دلبر من باش PDF (اثر ماه پنهان)
رمان نبض عاشقی الناز محمدی PDF
رمان عشق سخت pdf دیبا – عاشقانه
رمان راز شاهزاده شهر جادو بدون سانسور
دانلود رمان عشق بی رحم جلد 1 و 2 و 3
رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا
لينک مستقيم دانلود رمان اسطوره
دیدگاه خود را ثبت کنید