این رمان اولین اثر ترجمه شده از نورا رابرتز در ایران است. نکته جالب در مورد نویسنده آن است که در هر هفته، حداقل سه رمان از وی در صدر فهرست پرفروش‌ترین رمان های مجله نیویورک تایمز قرار دارد و رمان شهر بیگناه پرفروش‌ترین اثر اوست که در سال ۲۰۰۱ به مدت ۸ ماه در صدر پرفروش‌ترین ها بوده است. آن روز که تصمیم برای نشر اثری از «نورا رابرتز» در ایران گرفتیم، عاملی دیگر در هرچه زیباتر شدن اثری که پیش روی شماست به یاری ما آمد و آن عامل همانا ترجمه بسیار روان، زیبا و مفهومی مترجمین رمان است که به راستی در انتقال احساس و نوع نگارش نویسنده ـ که در آمریکا هم زبانزد است ـ اثری ژرف گذارده‌اند. بنابراین بدون اغراق دلایلی برای متفاوت بودن رمان «شهر بیگناه» داریم که امیدواریم شما هم در پایان، بر آن صحه گذارید: ـ داستانی جذاب و بسیار کشش دار ـ متنی زیبا با توصیفات خاص نویسنده ـ ترجمه‌ای که به خوبی از عهده انتقال حس و مفاهیم صاحب اثر برآمده است و به یقین می‌توان اذعان کرد که هر مترجمی نمی‌تواند از عهده ترجمه‌ای اصیل و زیبا از «نورا رابرتز» برآید.
صبح یکی از روز های ماه فوریه هنگامی که بابی لی فولر نخستین جسد را کشف کرد هوا بسیار سرد و نمناک بود. کسانی که از این قضیه با خبر می‌شدند احتمال داشت که کشف این جسد را به او نسبت دهند حال آنکه در عمل تنها کاری که او کرده بود آن بود که بر حسب تصادف پایش به بقایای پیکر آرت گانتری گیر کرده و چیزی نمانده بود که به زمین بیفتد. شب گذشته اگر او یکبار دیگر رابطه خود را با مارولا ترستیل بهم نزده بود اکنون بجای پرسه زدن در آنجا روی میز کار خود خم شده بود و غرق در آثار ادبی انگلیسی بود لیکن این آخرین مشاجره او با مارولا طی هجده ماه روابط متزلزلشان او را به کلی از پای در آورده بود و بابی لی تصمیم گرفته بود که لااقل یک روز به خود مرخصی بدهد و به استراحت و تفکر بپردازد.
بابی لی در 19 سالگی علیرغم همسالان خود پختگی و سرد و گرم چشیدگی را مدت‌ها پیش پشت سر گذاشته بود. او صد و هفتاد و شش سانتی متر قد داشت و حرکات و رفتار وی نسب به طول قامتش زمخت و ناشیانه بود و هنوز باید چند سال سپری میشد تا او از این نظر هم به پختگی و کمال برسد. دست‌های او همانند دست‌های پدرش بزرگ و پینه بسته بود. او موهای سیاه و مژه های پر پشت خود را از مادر به ارث بوده بود و دوست داشت موهای خود را به شیوه هنرمند محبوب خود جیمز دین به عقب شانه کند.
سجاد عسکری
رمان زیبایی هست
س ابراهیمی
👌