اختصاصی از صندوقچه دیجیتال
🌷#مست_بی_گناه
🌷 نویسنده : #مهین_عبدی
🌷 ژانر : #عاشقانه
🌾خلاصه:
۱۶ساله شده بودم. در شب جشن تولدی که قرار بود جشن بله برونم باشد و خاله برایم انگشتر نشان بیاورد اما تولدم شده بود و خانوادهی خاله نیامده بودند...
یاسین نیامده بود و من مانده بودم با دنیایی از ترس و اضطراب!
من مانده بودم با این حال که دیکر دختر قبلی خانه نبودم! اما یاسین برای محرم شدنمان نیامد...
نیامد که نیامد...
یاسین رفته بود...
دیدگاه خود را ثبت کنید