نظرهاي موافق و مخالف كاربرد هدفهاي رفتاري
مدافعان اصلى هدفهاى رفتارى گانيه (1967) گليزر (1967) ميگر (1968) و پوفام (1969)، معتقدند كه استفاده از هدفهاى رفتارى در آموزش، ميزان يادگيرى دانشآموزان را به مقدار چشمگيرى افزايش مىدهد.
به اعتقاد آنان تأثير مثبت هدف هاى رفتارى از آنجا ناشى مىشود كه اين هدف ها:
1-به معلم و يادگيرندگان نشان مىدهد كه در انجام فعاليت هاى خود به دنبال چه چيزى باشند.
2-در ميان موضوع هاى درسى نوعى توالى منطقى ايجاد مىكنند.
3-وسايل دقيقاندازهگيرى و سنجش بازدههاى يادگيرى را فراهم مىآورند.
4-به معلم امكان مىدهند تا تعيين كند كه آنچه يادگيرندگان قرار بوده بياموزند، به خوبى يادگرفتهاند يا نه؟
يكى از انتقادهاى مخالفان كاربرد هدف هاى رفتارى، اين است كه اين هدف ها يادگيرندگان را به يادگيرى اطلاعات و مهارت هاى جزئى محدود مىكنند و آنان را از دستيابى به هدف هاى مهم تر آموزش مانند: خلاقيت، قضاوت منتقدانه باز مىدارند.
انتقاد ديگر مخالفان كاربرد هدف هاى رفتارى اين است كه اين هدف ها باعث محدود شدن فعاليت آموزش و يادگيرى مىشوند؛ زيرا هدف هاى از پيش تعيين شده سبب مىشوند كه پيامدهاى پيشبينى نشده آموزشى - كه گاه بسيار مهم هستند - نمايان نشوند.
دیدگاه خود را ثبت کنید