نمایش فهرست مطالب
این داستان کوتاه، قصه عشق دو میمون جوان است که در واقع موضوع تکامل انسان را بیان می کنند.
دورانی که انسانهای اولیه به شکل میمون ها می زیستند.
می توان پدران آدم را از جمله داستان های فلسفی ، اجتماعی دانست. این کتاب بیشتر نمایش اندیشه های هدایت است و شاید برای بسیاری خواندنی یا قابل تامل نباشد.
زی زی او را به سوی خودش کشانید، ولی تاثر او گذرنده بود. چون همه ی احساسات آنها یکمرتبه هجوم می کرد و مدتش خیلی کم بود و زود برطرف می شد. همه احساسات در ته چشم آنها نقش می بست و به همین وسیله احساسات خودشان را به یکدیگر انتقال می دادند.
ولی دوباره با قلبی سرشار، جستها و معلقهای بزرگ باهم برداشته و به سوی مقصد نامعلوم و زندگی آتیه خودشان رفتند.
چون ویست سیت به بازوهای دراز و پرزور زی زی که میوه برایش می آورد اعتماد کامل داشت.
دیدگاه خود را ثبت کنید