دانلود مقاله نظریه هدف گذاری انگیزش کارکنان و مدیریت مشارکتی با فرمت ورد ودر 9 صفحه قابل ویرایش
قسمتی از متن مقاله
مقدمه:
مطالعه انگیزش در سازمان، به دنبال آن است که نشان دهد چرا برخی از کارکنان بیشتر از دیگران کار میکنند و سختکوشترند و بعضی چنین نیستند. چرایی رفتار و پیشبینی علت رفتار کارکنان موضوع و بحث انگیزش میباشد. اهمیت آن در رفتار سازمانی به دلیل این است که انگیزش در رفتار وعملکرد کارکنان تجلی مییابد.
افرادی که در سازمان از انگیزش بالایی برخوردارند، تلاش بیشتری را نسبت به دیگران درراه تحقق اهداف سازمانی خواهند داشت. به همین دلیل یکی از وظایف مهم مدیران ایجاد انگیزش در کارکنان است ،به طوری که موقعیت هرسازمانی در گرو ایجاد انگیزش در کارکنان است. موضوع انگیزش در کارکنان بسیار پیچیده است و این مهم بدلیل ماهیت انسان و تفاوتهای فردی میباشد. افراد بایکدیگر متفاوتند ، نیازهتی متفاوت و مختلفی دارند وشناسایی آنها بسیار مشکل است. به همین ترتیب مدیران باید از
روش های متفاوت برای انگیزش کارکنان استفاده کنند.
نظریه هدف گذاری انگیزش:
این نظریه که از سوی ادوین لاک مطرح شد، بیان میدارد که هدف ها وچگونگی تعیین آنها منبع مهمی برای انگیزش کاری است وشواهد زیادی از اعتبارآنها حمایت میکند(رابینز،2003،ص48)
براساس این نظریه رفتار افراد نتیجه چگونگی تعیین هدف هاست ومدیر با تعیین هدف بر رفتار کارکنان اثر میگذارد. براساس الگوی اولیه در هدف گذاری، دو عامل شکلدهنده رفتار افراد هستند:
1- پیچیدگی هدف
2- وضوح و صراحت هدف
پیچیدگی هدف: عبارت است از میزان نیاز هدف به کوشش و کار مستمر منطقی است که هر چه دستیابی به هدف مشکلتر باشد نیاز به تلاش بیشتر میباشد. البته عواملی مانند توانایی و شرایط محیطی ثابت فرظ شود، هر چه هدف مشکلتر، انگیزه بیشتر میتواند ایجاد کند، اما اهداف نباید آنقدر هم مشکل باشد که غیر قابل دستیابی به نظر رسد. بنابراین بین انگیزش ومیزان پیچیدگی هدف ارتباط وجود دارد. دراین بین نقش تقویت را نبایستی نادیده گرفت.
تقویت عبارت است از ارائه چیزی که برای کارمند نقش انگیزشی دارد. تقویت انگیزه گرایش به سوی هدف مشکلتر را افزایش دهد زیرا فردی که به دلیل دستیابی به هدف مشکل مورد تشویق قرار گرفته است، تمایل بیشتری برای دستیابی به هدف مشکل بعدی از خود نشان میدهد.
وضوح هدف: وضوح هدف بستگی به تعریف هدف شناخت کارمند از شغل دارد. در واقع به معنی بیان هدف در قالب عبارات کمی است. اهداف خوب چند ویژگی دارد که به آن اشاره میشود.(هرسی و بلانچارد، ص382)
1- صریح و روان و واضح باشد.(Specific)
2- قابل اندازهگیری باشد.(Measurable)
3- قابل دستیابی باشد.(Attainable)
4- مربوط به شغل باشد.(Relevant)
5- قابل تکنیک و پیگیری متوالی باشد.(Track able)
الگوی اولیه ارائه شده از سوی ادوین لاک مورد توجه گسترده قرار گرفت و تحقیقات فراوانی نیز آن را تأیید کردند. در الگوی تکامل یافته آن، دو ویژگی دیگر مطرح شد:
1- پذیرش هدف
2- بازخور
پذیرش هدف: پذیرش نتیجه مشارکت در هدفگذاری و همخوانی هدف فردی با هدف سازمانی یا گروهی است. هر چه مشارکت کارکنان در هدفگذاری بیشتر باشد، میان پذیرش، تعهد، وفاداری و پایبندی به هدف بیشتر خواهد بود.( رابینز، 2003، ص49)
بازخور: در عملکرد یعنی بررسی گزارشهای عملکرد و ارائه اطلاعات لازم از طرف مدیر در مورد میزان پیشرفت در کار. این اطلاعات مشخص میکند که میزان انحراف از برنامه چقدر است و چه اقداماتی باید برای تسریع در کار انجام شود.(ایبید،هرسی و بلانچارد، ص379)
همچنین تواناییهای لازم و ویژگیهای فردی نباید فراموش شود. دریافت پاداش براساس عملکرد میتواند نهایتاً به رضایت شغلی منجر میشود. عوامل مذکور در شکل زیر نشان داده شدهاست.
دیدگاه خود را ثبت کنید