فهرست مطالب
مقدمه
بررسـی الگوهای مختلف ارزشیابی دارایی و بدهی
به طرف ارزش منصفانه
ارزش منصفانه
تعریف ارزش منصفانه در استانداردهای حسابداری
تکنیکهای ارزشیابی
سلسله مراتب ارزش منصفانه
ارائه منصفانه و ارزش منصفانه
مزایای و انتقادهای وارد به این نوع ارزشیابی
نتیجهگیری
بخشی از متن
مقدمه
سرمایهگذاران جهت افزایش دقت در باورهای خود از طریق گرداوری اطلاعات دارای انگیزه بیشتر هستند. اگر آنها بتوانند بیابند که کدام تفسیرها صحیح است، این امر میتواند بهسرعت تبدیل به یک فرصت سرمایهگذاری مناسب گردد. تلاش سرمایهگذاران جهت انجام این امر منجر به هدایت ارزش سهم به سمت ارزش کارا خواهد شد. به احتمال فراوان، حداقل بخشی از این اطلاعات از تحلیل صورتهای مالی خواهد آمد. قیمتهای اوراق بهادار در شرایط معاملات پر سروصدا و انتظارات منطقی دارای قدرت اطلاعدهندگی هستند. چنانچه بهای بازار در حضور معاملات پر سروصدا به سوی کارایی پیش میرود، منظور این است که سرمایهگذار انتظار دارد بهای بازار اوراق بهادار منعکسکننده تمام اطلاعات موجود باشد؛ اما یافتههای بعدی آشکار میکند که این امر صحیح نیست (Deegan, 2006). حدی که سرمایهگذاران اقدام به جمعآوری اطلاعات اضافی میکنند، بهعوامل متعددی بستگی دارد؛ نظیر میزان آگاهیدهندگی قیمت، کیفیت اطلاعات صورتهای مالی و هزینه تحلیل و تفسیرها. این عوامل منجر به پیشبینیهای تجربی درباره چگونگی واکنش قیمتهای بازار نسبت به اطلاعات صورتهای مالی میگردد. ارزشیابی دارایی- بدهی و انعکاس آنها در صورتهای مالی، میتواند راهگشای تصمیمگیریهای آینده باشد. پس لازم است ارزشی در گزارشهای مالی قرار گیرد که علاوه بر افزایش شفافیت گزارشگری، تعبیرکننده عادلانهترین و منصفانهترین ارزش باشد. لذا این مبحث با توجه به روشهای ارزشیابی دارایی و بدهیها، علت توجه به ارزش منصفانه را مطرح ساخته و بعد از بیان مبنای نظری ارائه منصفانه، به بررسی موارد مطرحشده در خصوص استانداردها وبیانیهها مبتنی بر بهکارگیری این ارزش در گزارشگری میپردازد و در پایان، مواردی که بهطور همزمان با تغییر استانداردهای گزارشگری مالی مطرح شده است، نظیر (گزارشگری مالی ارتقا یافته) را مورد بررسی قرار میدهد تا دیدگاه مشابه و مشترکی در تعیین و تغییر شیوه ارائه اطلاعات مالی، مورد مرور قرار گیرد.
بررسـی الگوهای مختلف ارزشیابی دارایی و بدهی
تعیین ارزش دارایی- بدهی با توجه به روش تعیین و محاسبه ویژگیهای منتسب به دارایی یا بدهی تعیین میشود. لذا ویژگیهای مرتبط با طبقهبندی داراییها و بدهیها در سه طبقه اصلی ارزش ورودی، ارزش خروجی و ارزش اقتصادی1 قرار میگیرد.
تفاوت بین روشهای اندازهگیری و تعیین ارزش داراییها - بدهیها و در نهایت اندازهگیری سود، از ویژگیهای منتسب به دارایی - بدهی یا تفاوتهای واحدهای اندازهگیری حادث میشود که این ویژگیها را میتوان به سه روش طبقهبندی کرد (بلکویی، ترجمه پارسائیان، 1381):
1- برحسب اثرگذاری برگذشته، حال یا آینده،
2- با توجه به نوع معاملهای که انجامشده، یا در حال انجام (خرید، فروش و اجاره) است، و
3- براساس ماهیت رویدادی که معیار ارزشیابی را مشخص میسازد.
حال این پرسش مطرح میشود که استفادهکنندگان ازصورتهای مالی، چه ارزشی را بیشتر مورد توجه قرار میدهند؟
استرلینگ (Sterling, 1975) بهمنظور مقایسه روشهای مختلف ارزشیابی (الگوهای ارزشیابی) از دو معیارخطا، خطای مربوط به زمان و خطای مربوط به واحد اندازهگیری و نیز از لحاظ مربوط بودن با توجه به عامل زمان در شرایط تغییر سطح عمومی قیمتها، قابلیت تفسیر و درک توسط استفادهکننده را مورد ارزیابی قرار داد و به این مهم پی برد که هر یک از روشهای ارزشیابی دارای ویژگی خاص در تاریخ اندازهگیری است و آنچه تفاوت بین این روشها را ایجاد میکند، زمان و بهموجب آن تغییر در شرایط محیط اندازهگیری است.
در استانداردهای حسابداری بینالمللی، خاصههای اندازهگیری شامل بهای تاریخی (مورد استفاده برای وجه نقد و بدهیهای نگهداریشده تا سررسید)، بهای تاریخی تعدیلشده (مورد استفاده برای اموال، ماشینآلات و تجهیزات و وامهای دریافتی)، ارزش منصفانه (مورد استفاده برای اوراق بهادار مشتقه و تجدید ارزیابی داراییها) و ارزش خاص واحد انتفاعی (مورد استفاده برای موجودیهای خسارتدیده و اموال، ماشینآلات و تجهیزات از کار افتاده) است. بارث (Barth, 2006) بیان میدارد این تفاوتها در خاصه اندازهگیری از چارچوب نظری سرچشمه نمیگیرد، بلکه ناشی از قواعد و تفاوت در شیوههای عملی است که طی زمان شکل گرفته است. همچنین او اعتقاد دارد که استفاده از خاصههای اندازهگیری متنوع نهتنها از نقطهنظر مفهومی نامطلوب است، بلکه مشکلاتی هم برای استفادهکنندگان صورتهای مالی ایجاد میکند. مبالغ شناساییشده در صورتهای مالی، ترکیبی از مبالغی است که به شیوههای مختلف اندازهگیری شدهاند. این موضوع، تفسیر مبالغ خلاصه حسابداری مثل سود خالص را پیچیده میسازد (Barth, 2006).
با توجه به تحقیق صورتگرفته درمورد علاقه سرمایهگذاران در استفاده از روشهای اندازهگیری داراییها و بدهیها، مشخص شده است که سرمایهگذاران با بهای تمامشده تاریخی و ارزش منصفانه تعدیلشده براساس ارزش بازار 80 درصد آشنایی بیشتری نسبت به ارزشهای دیگر دارند و در تصمیمگیریهای خویش در نظر میگیرند. بهطوری که نتیجه تحقیقاتی که با همکاری کمیته استانداردهای حسابداری آلمان2 و فدراسیون تحلیلگران مالی کشورهای اروپایی3 انجام گرفته است، نشان میدهد که ارزش منصفانه تعدیلشده برمبنای ارزش بازار، بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران است (ABC Asset Management, 2006).
به طرف ارزش منصفانه
استفاده از یک خاصه اندازهگیری واحد میتواند بسیاری از مشکلات فعلی بهکارگیری خاصههای اندازهگیری چندگانه و ارزیابی عملکرد مدیریت در ارتباط با نظریه نمایندگی را برطرف سازد (Scott, 2001). در بین خاصههای اندازهگیری که برای صورتهای مالی مطرحشده، بهنظر میرسد هیئت استانداردهای حسابداری بینالمللی بر ارزش منصفانه متمرکز شده است. امروزه ارزش منصفانه بسیار مورد توجه است، زیرا حسابداری ارزش منصفانه تنها رویکرد جامع و دارای سازگاری درونی است که هیئت استانداردهای حسابداری بینالمللی شناسایی کرده است.
استفاده از ارزشهای منصفانه برای اندازهگیری داراییها و بدهیها جذاب است، بدان سبب که بسیاری از ویژگیهای کیفی چارچوب نظری برای تهیه اطلاعات مالی سودمند را تامین میکند. این معیار باید با توجه به هدف اصلی گزارشگری مالی یعنی کمک به سرمایهگذاران و سایر استفادهکنندگان صورتهای مالی در انجام تصمیمگیری اقتصادی، بهکار گرفته شود. ارزشهای منصفانه مربوط هستند، زیرا منعکسکننده شرایط اقتصادی فعلی (شرایطی که استفادهکنندگان تحت آن شرایط تصمیمهای خود را میگیرند) هستند. ارزشهای منصفانه قابلیت مقایسه دارند، بدان سبب، ارزش منصفانه داراییها یا بدهیها صرفاً مبتنی بر ویژگیهای آن دارایی یا بدهی است و منوط به ویژگیهای واحد انتفاعی نگهدارنده آن دارایی یا بدهی و نیز زمان تحصیل آنها نمیباشد. ارزشهای منصفانه موجب افزایش ثبات رویه میگردند، چون انعکاسدهنده نوع یکسانی از اطلاعات در تمامی دورهها میباشند. ارزشهای منصفانه بههنگامند، زیرا زمانی که شرایط اقتصادی تغییر میکنند، نشاندهنده این تغییر شرایط هستند. افزون بر این، ارزشهای منصفانه میتوانند نقش مباشرتی گزارشگری مالی را تحقق بخشند، به این دلیل صورتهای مالی ارزش داراییها را در حالت واگذاری واحد انتفاعی نشان میدهند. همچنین، این ارزش برای تعیین نسبتهای عملکرد همچون بازده سرمایه، ضروری است.
سلسله مراتب براورد ارزش منصفانه، در استاندارد بینالمللی شماره 39، بیانیه شماره 157 هیئت استانداردهای حسابداری مالی4 و همچنین چارچوب نظری استاندارد بینالمللی در مورد شناخت و اندازهگیری ابزار مالی (IASB, 2004)، چنین بیان میدارند که بهای بازار برای داراییها یا بدهیهای یکسان، بهترین براورد از ارزش منصفانه است؛ بدین دلیل که بهای بازار، تعریف ارزش منصفانه را براورده میسازد. بهعبارت دیگر، بهای بازار قیمتی است که در یک معامله حقیقی بین خریدار و فروشنده مایل بهدست میآید. البته، تعریف یادشده در استاندارد حسابداری ایران به مراتب معرفی گشته و بیانکننده ارزشی است که در برگیرنده تمایلات خریدار و فروشنده است. توجه به این عامل در ارزشگذاری میتواند بسیار مهم باشد، چرا که نقش طرفین معامله بهتر بیان میشود. بهای بازار هیچگاه برابر با ارزش خاص واحد انتفاعی نخواهد بود، اما باید اطمینان حاصل شود که دارایی یا بدهی مورد معامله در بازار، همان دارایی یا بدهی است که قصد تعیین ارزش منصفانه آن وجود دارد؛ در غیر این صورت، باید تعدیلهایی انجام شود.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید