فهرست مطالب
مقدمه
سنهای نامتناسب
مخالفت خانوادهها
عشق یا عقل؟
ازدواجهای تک معیاری
هارمونی ملایم
سنتی میپسندید یا مدرن؟
خط قرمزهای ازدواج
بخشی از متن
مقدمه
ازدواج های نامتعارفی را این روزها می بینیم. ازدواج هایی که معیارهایشان تناسبی با هم ندارند و در نتیجه خیلی زود به جدایی می رسند.
در مساله ازدواج تفاوتهای فردی زیادی وجود دارد یعنی هیچ دو ازدواجی نیست که بر اساس ملاکهای ثابتی صورت گرفته باشد. در این شرایط باید بررسی کرد که اساساً یک ازدواج موفق بر اساس چه ملاکهایی باید صورت بگیرد و تا چه اندازه ازدواجهایی که در حال حاضر انجام میشود بر اساس معیارهای درست است. باید به این نکته توجه شود که در حال حاضر ما در ازدواجهای امروزی شاهد نوعی ناهمگونی هستیم و هر کسی بر روی ملاک خاصی تاکید میکند. به هم ریختگی معیارها در ازدواج باعث پدید آمدن ازدواج های ناموفق و پنهان کاری در زندگی های امروز شده است که نهایتا در زندگی منجر به مسایلی مانند خیانت و عدم وفاداری زن و مرد نسبت به هم خواهد شد.
سنهای نامتناسب
در حال حاضر شاهد ازدواجهایی هستیم که به سن توجه نمیشود و به مساله هم سنی زوجین و یا زوجهایی که زنان از مردان بزرگتر هستند در سالهای اخیر به عنوان پدیده جدید شاهد هستیم که در گذشته این گونه ازدواجها معنایی نداشت و یا امروزه شاهدیم مساله مناطق جغرافیایی نادیده گرفته میشود و افراد با وجود منطقه جغرافیایی متفاوت با هم ازدواج می کنند. در واقع نوعی تحرک و انتقال را در ازدواجها شاهد هستیم به طور نمونه در گذشته ازدواجها درون فامیل، درون روستا، درون شهرستان بود ولی در حال حاضر این گونه از تغییرات به وجود آمده است.
در مساله تناسب سنی باید به این نکته توجه شود که در اکثر فرهنگها به دلیل مسایل فیزیولوژیکی جنسی بهتر است که زن از مرد کوچکتر باشد و این به دلیل این است که زن نیاز به حمایت دارد، زن، موجودی حمایت طلب است و زن از برتر بودن همسر خود احساس افتخار و رضایت درونی میکند. ولی این احساس در شرایط بالعکس وجود ندارد و مرد احساس حقارت میکند، برای مثال، در مواردی مانند تناسب تحصیلی، اگر پسر دیپلمه با یک خانم پزشک ازدواج کند، هیچ گاه مرد احساس غرور نخواهد کرد، بلکه احساس حقارت میکند و احتمال شکست این گونه ازدواجها بیشتر است، چون در این شرایط مرد میخواهد بر احساس حقارت خود غلبه کند، ناخودآگاه همسر خود را اذیت میکند و برای او محدودیت به وجود میآورد. البته باید به این مساله توجه شود که تمامی این ملاکها در یک شخص وجود ندارد، بلکه باید به مجموعهای از ویژگیها و تناسبات نگاه کرد و از طرفی نسبی است.
مخالفت خانوادهها
در گذشته بسیاری از ازدواجها بر اساس همسانی طبقات اجتماعی و اقتصادی بود. به طور مثال پسر یک کدخدا با دختر کدخدای دیگر ازدواج میکرد ولی در حال حاضر این طور نیست و امکان دارد پسر پولداری با دختری از طبقه متوسط با هم ازدواج کنند. از طرفی امروزه شاهد بسیاری از ازدواجها هستیم که خانوادهها موافق نیستند که این مساله هم در گذشته بسیار کم بود و در گذشته معتقد بودند که خانوادهها با هم وصلت میکنند.
امروزه به تناسب خانوادهها توجهی نمیشود و دختر و پسر میگویند که ما میخواهیم با هم زندگی کنیم، در صورتی که این درست نیست، در روانشناسی به عوامل پشت پرده مانند خانوادهها عوامل مکنون و یا نهفته میگوییم. باید به این مساله توجه شود اگر پدر و مادرها مخالف ازدواجی باشند، مرتب سمپاشی میکنند و این زمینهای برای شکست میشود، اما اگر موافق باشند فضا را برای ازدواج تلطیف می کنند.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید