جزوه برنامه ریزی شهری(مبانی و ایران) با فرمت pdf ودر۲۱۹ صفحه
قسمتی از متن جزوه
فصل اول: الگویی از یک فرآیند کلی برنامه ریزی
از بررسي منابع علمي موجود نتيجه ميگيريم كه هيچ الگوي تعميم يافته كلي از برنامهريزي وجود ندارد كه بتوان به آساني آن را براي هدفهاي خود بكار گرفت. مراحل فرآيند برنامهريزي را ميتوان به صورت زير تشخيص داد:
1-شناخت اوليه و تعريف مسائل: نظارت بر در نظر داشتن مشكلات مربوط و تجزيه و تحليل آنها، مقايسه شرايط موجود و شرايط پيش بيني شده براي شناخت مشكلاتي كه نيازمند رسيدگي هستند.
2-تصميم گيري به اجرا و تعريف وظيفه برنامهريزي: تصميم به بررسي مشكلات و تعيين راههاي مختلف عمل، منظور از وظيفه برنامهريزي، تنظيم هدفهاي كلي براي طرح، تنظيم روش براي طراحي و ارزشيابي طرحهاي پيشنهادي مختلف.
3-گردآوري يافتهها، تجزيه و تحليل و پيش بيني: گرد آوري و تجزيه و تحليل دادههاي مربوط به مشكلات برنامهريزي، پيش بيني چارچوب تغييرات توسعههاي شهري و منطقهاي، تعيين موانع، تعيين هدفهاي خاص براي طرح.
4-تعيين بازدارنده و هدفهاي خاص: تعيين موانع، تعيين هدفهاي خاص براي طرح.
5-تنظيم معيارهاي عملي براي طرح: تنظيم اندازههايي براي هدفهاي خاص –گرد آوري شواهدي در بازه اهميت نسبي دسترسي به هدفهاي خاص
6-طرح برنامه :گزينش روش يك يا چند طراحي، استفاده از معيارهاي طراحي براي تهيه طرحهاي پيشنهادي
7-تست طرح پيشنهادي: تست هماهنگي دروني، برآورد آزادي عمل با توجه به محدوديتها.
8-ارزيابي طرح: اندازه گيري سطوح دسترسي به هدفهاي خاص، ارزيابي شواهد فراهم شده، ارائه يافتهها در چارچوب معقول، ارائه ي سفارش براي تصميم گيرندگان نهايي
9-تصميم گيري: همياري و گفتگو در ميان تصميم گيرندگان، گزينش گروهي طرح ترجيح داده شده
10-اجراي طرح: ايجاد تشكيلات سازماني، وسيلهاي براي اجرا، برداشت نخستين گام براي پيشرفتهاي برنامهريزي شده.
11-بازنگري پيشرفتهاي برنامهريزي شده در طول زمان: مشاهده پيامدهاي طرح بكار گرفته شده، مقايسه با نتايج پيش بيني شده و ارزيابي اهميت هر نتيجه ي پيش بيني نشده، شناخت مسائل نوين ايجاد شده.
هدفهاي كلي، هدفهاي خاص و تنگناها در فرآيند برنامهريزي:
اهميت مسائل هدفهاي كلي و هدفهاي خاص در برنامهريزي در پنج مرحله اول فرايند كلي برنامهريزي پديدار ميشود. در مرحله ي نخست فرايند برنامهريزي ما، هدف اوليه، شناخت زمينههاي مورد توجه در ناحيه برنامهريزي مورد بحث، موضوعها و مسائلي است كه اميد ميرود به وسيله ي فعاليتهاي برنامه ريزان بتوان آن را حل كرد در اين زمينه موضوع و مباحثي مورد توجه هستند كه انديشه ي افرادي را سرشار ميسازد كه در مطالعه ناحيه ويژهاي شركت دارند. خواه همگان، اولياي امور، افراد حرفهاي و يا تصيميم گيرندگان باشند. همه ي اين موضوعها به وسيله برنامهريزي شهري و منطقهاي حل شدني نيستند. براي نمونه برخي صرفاً ممكن است ناشي از نبود نهادهاي مناسب يا وجود تضادهاي سياسي باشد. بي گمان مهم آن است كه موضوعهايي را بشناسيم كه ممكن است به گونهاي موفقيت آميز به وسيله ي فعاليت برنامهريزي حل شوند. اين مسائل ممكن است مسائل برنامهريزي ناميده شوند. در مرحله ي دوم فرآيند برنامهريزي، چنين پنداشته شده است كه براي انجام مطالعه، وظيفه ي برنامهريزي تعريف شده است. اين مرحله شامل فرمول بنديهاي هدفهاي كلي و بازدارنده (موانع) نيز ميباشد. معناي هدف كلي، جهت كلي است كه فعاليت برنامهريزي در آن به پيش ميرود مسئوليت نهايي براي فرمول بندي اين هدفهاي كلي با تصميم گيرندگان است كه بايد از ارزشهاي افراد و گروههاي شازنده جامعه سرچشمه گيرد. مواردي از هدفهاي كلي «دسترسي به بيشترين فرصتهاي ممكن براي اشتغال»، يا «استفاده از منابع به بهترين شيوه» است.
منظور از موانع محدوديتهايي است در رابطه با راههاي عملي امكانپذيري كه گروه برنامهريزي يا تصميم گيرندگان، ممكن است آن را فرمول بندي كنند. مثلا يك شهر نبايد از يك كمربند سبز موجود تخطي كند يا گروههاي ويژهاي در جامعه نبايد متحمل زيانهاي بدون جبران بيش از ميزان مشخصي را، پذيرا باشند. با حركت به سوي مطالعه برنامهريزي در مرحله سوم، بايد مطالعاتي در باره گذشته، حال، آينده عوامل فيزيكي و اجتماعی- اقتصادي انجام گيرد در اين مدت تعريف باز دارندهها و تنگناها به كمك يافتههاي جديد، قاطعتر خواهد شد. در نتيجه بايد امكان تعيين خلأ بين شرايط موجود يا سطوح قابل دسترسي، وضعيت متحمل آينده و تعيين خواستههاي افراد و گروهها بصورت دقيق وجود داشته باشد. در اصل بايد خواستههاي بر آورد نشده ي حال و آينده همه جمعيت مورد مطالعه، مورد توجه قرار گيرد.
استاندارد سطح اجراي تعيين شدهاي در چارچوب واژههاي كمي است مانند ميزان ضريب فضاهاي باز براي هر 1000 نفر ساكن كه بايد محاسبه شود. هر دو براي طراح، مفيد و نشان دهنده راه حلهاي موثر و عملي به مسائل برنامهريزي هستند. با يد توجه شود كه در مجموع، استانداردها بياني از چيزي هستند كه معمولاً تلاش براي دسترسي به آن در عمل بخردانه و واقع بينانه است. اما هنگامي كه اين اصول و استانداردها فرمول بندي ميشوند بايد با محافظه كاري وپژوهش درباره ي مناسبت آنها با ناحيه ي محلي انجام شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید