جزوه برنامه ریزی ناحیه ای و روستایی با فرمت ورد ودر ۲۶۰ صفحه
فصل اول:برنامه ریزی منطقه ای
مقدمه :
تعاريف واژههاي ناحيه، منطقه، محل يا برنامه، طرح، پروژه و فعاليت در ادبيات برنامهريزي گذشته ايران، بنا به ملاحظات اداري و فني تعريف شده اند، بطوريكه در اغلب اين برنامه ها، محل را روستا، ناحيه را شهرستان و منطقه را استان تعريف كرده اند. كه دلايل آن ميتواند ناشي از چند رشتهاي بودن اين تخصص باشد، زيرا كه علوم مختلف مانند اقتصاد، جامعه شناسي، مديريت، معماري، جغرافيا و بالاخره متخصصان و عاملان برنامهريزي، هريك به نوبه خود در آن تاثير گذار هستند.
ولي، توسعه و بسط مفهوم ناحيه، بيش از هر علمي، مديون جغرافياست و آنان بودند كه اولين بار اين واژه را با تعريفي تقريباً مشترك بكار بردند. ناحيه، اولين بار از جانب جغرافيدان انگليسي (هربرتسن) مفهوم علمي به خود گرفت و از نظر وي عامل افتراق نواحي مختلف، شرايط طبيعي آنهاست و به ساختمان زمين، ناهمواريها و اقليم بيش از هر عاملي اعتبار ميداد.
دو اصطلاح (منطقه و ناحيه) معمولاً به بخشهاي به ترتيب بزرگتر و كوچكتر قلمرو زير ملي اطلاق ميشوند. يك ناحيه را ميتوان از نظر جغرافيايي، نه كوچكتر از يك روستا – شهر و حوزه نفوذ آن و نه بزرگتر از يك استان يا گروهي از استانهاي كوچكتر در نظر آورد.
هرچند (ناحيه) و مطالعات ناحيهاي از زمان استرابون و بطلميوس تا زمان ما (حداقل به مدت 20 قرن) مورد بحث جغرافيدانان بوده و هست، ولي به نظر اغلب جغرافيدانان، كمتر موضوعي از جغرافيا وجود دارد كه چون (ناحيه) نامفهوم مانده باشد.
سابقه، تعاريف ، مفاهيم و انواع برنامهريزي: سابقه برنامهريزي منطقه اي
افزايش جمعيت و نياز بشري از يک سو و محدوديتها از طرف ديگر، لزوم تفکر برنامهريزي را مطرح نمود. برابر بررسي هاي انجام شده، اولين قدمهاي برنامهريزي منطقه اي، حدود چهار هزار سال پيش در مصر قديم و در اطراف دره رود نيل، در قالب بوجود آوردن سيستم آبياري و استفاده از طغيانهاي رود نيل برداشته شد. همزمان، مصريها و يونانيها هم با ايجاد کانالها و سدهاي متعدد خاکي و سنگي اراضي زيادي را به کشاورزي اختصاص ميدادند و در شهرهاي شرقي که وابسته به منطقه و روستاهاي اطراف بودند، کم کم رشد کردند. در ايران قديم در اطراف فارس، خوزستان و اروند رود، نيز سيستم هايي جهت استفاده از آب بوجود آمدند، بطوري که قدمت اين زمان را به دو هزار سال پيش ذکر مينمايند.
در اين ارتباط، حفر قنات، نوعي برنامهريزي است که بصورت دسته جمعي توسط مردم روستاها يا شهرها صورت ميگرفت. در زمان اسکندر، يونان توجه شاياني به عملکرد و شهرها در چارچوب توسعه منطقهاي و قدرت نظامي شهرها مينمود. مهمترين مراحل تکامل در برنامهريزي منطقه اي، در زمان روميان صورت گرفت. بعد از زمان روميها، در قرن 14 و 15 ميلادي، انتقال روشها و سيستم هاي آبياري، کانال سازي، کشاورزي و مبادلات بازرگاني از ايران به هند، بين النهرين و مصر به اروپا با نفوذ تمدن شرق به غرب اين تحولات در امر برنامهريزي منطقهاي بوجود آمد.
اولين کشورهايي که از اين سيستمها، استفاده کردند، هلنديها، انگليسيها و ايتاليائيها بودند. هلنديها اولين ملت پيشرو در امر برنامهريزي منطقهاي قرون جديد هستند که با استفاده از امکانات آبي و کشتيراني به ايجاد سدها و کانالهاي آبياري و توسعه کشاورزي و حمل و نقل پرداختند. در قرن 17 ميلادي، فرانسويان توجه زيادي به توسعه مناطق و استقلال آنها نمودند. انگلستان در اواخر قرن 18 و 19 ميلادي بعنوان اولين کشور صنعتي جهان، با در دست داشتن انواع ماشينهاي حمل و نقل، کارخانجات، دستيابي به مواد خام ارزان، سهم عمدهاي در مدرنيزه کردن توسعه اقتصادي و برنامهريزي منطقهاي داشته است. «فون تونن»، «آلفرد وبر»، «کريستالر»و «لوش»، نظريه هاي مکان مرکزي را باتوجه به مکان توليدات کشاورزي و صنعتي ارائه دادند. بعداً نظريه هاي ديگري از (فرانسواپرو) شامل نظريه (قلب رشد)، (والتر ايزارد) در کتاب (روشهاي تحليل منطقه اي)، (پيتر هاگت) کتاب معروف خود تحت عنوان (تحليل مکان يابي در جغرافياي انساني) کوششهاي درخور توجهي در تکوين برنامهريزي منطقهاي انجام دادند. «ابنزرهاورد» با ارائه نظريه «باغشهرها» در سال 1898 ميلادي، کمک شاياني به برنامهريزي منطقهاي نمود. بعداً وي يک سيستم منطقه اي، از يک شهر مرکزي با جمعيت بهينهاي معادل 50.000 نفر و چندين شهر اقماري را پيشنهاد نمود.
گزارش پايهاي اسکات ويوتوات:
اولين مطالعات اين گزارش، روي کاربري زمين در مناطق روستايي بود که در سال 1942 م. منتشر شد. اين گزارش بعدها بنام رئيس آن، اسکات (1950 – 1819) شناخته شد نکته اصلي گزارش روي زمينهاي با قابليت کشاورزي بود مطابق با يافته هاي اين گزارش، سيستم برنامهريزي شهرها، و شهرکها بايد مبتني بر حفظ زمينهاي کشاورزي اطراف و حومه هاي شهري باشد.
گزارش ابرکرامبي و لردريت:
اين گزارش که توسط پاتريک ابرکرامبي ارائه شد، معتقد بود که جمعيت لندن و فضاي اطرافش در امتداد 30 مايل از هر جهت لندن ميتواند ثابت نگه داشته شود. ابرکرامبي پيشنهاد کرد براي تمرکززدايي از لندن بايد يک برنامه سرريزپذيري جمعيت براي محدود يک ميليون نفر انجام پذيرد تا بدين ترتيب جمعيت از داخل شهر به منطقه شهري توزيع گردد. وي پيشنهاد کرد يک کمربند، اطراف لندن ايجاد شود. اين کمربند سبز به عرض متوسط 5 مايل (8 کيلومتر) که هم مانعي در برابر رشد شهر ايجاد نموده و هم يک ناحيه تفريحي با ارزش براي لندن باشد. پس در خارج از کمربند سبز، اجتماعات جديد براي يک ميليون نفر ايجاد شوند يعني همان طرحي که ابنزرهاورد پيشنهاد کرده بود. ابرکرامبي پيشنهاد کرد که حدود 400 هزار نفر در 8 شهر جديد با اندازه متوسط 50.000 نفر در 25-35 مايلي از لندن و 600 هزار نفر ديگر به شهرهاي کوچک کشور که فاصلهاي بين 30 تا 50 مايلي از لندن دارند، استقرار يابند و بعداً اين طرح به مناطق ديگر هم تعميم داده شود.
«لردريت» پيشنهاد کرد اين شهرهاي جديد توسط يک «شرکت عمران» که با اهداف خاص شروع به کار ميکند، ساخته شوند.
گزارش دوور وهوب هوس: گزارش «دوور و هوب هوس» در ارتباط با پارکهاي ملي تنظيم و بر ايجاد و احداث آنها تاکيد شده بود.
قانون 1946 شهرهاي جديد و قانون 1952 توسعه شهرها:
قانون شهرهاي جديد 1946 م. بعد از گزارش کميته «ريت» براي تشريح اولين اجتماعات جديد تصويب شد. «ابنزرهاورد» نظريه پرداز «باغ شهرها» که تفکر ايجاد شهرهاي جديد و شهرکهاي اجتماعي بر مباني پايهاي نظريه وي قرار داشت، معتقد بود که شهرهاي جديد سرمايه هاي بزرگي هستند و اين سرمايهها متعلق به جامعه است. اولين شهر جديد بنام «استرنج» بعد از اين قانون در 11 نوامبر 1946 م. احداث شد در دوره 50-1946 م. حدود 14 شهر جديد در لندن و ولز احداث شدند.
دیدگاه خود را ثبت کنید