فهرست مطالب
مقدمه
ارزشیابی کمی(سنتی)
دسته بندی رویکردهای ارزشیابی از نظر ورتن و ساندرز
تقسیم بندی الگوهای ارزشیابی هاوس
ارزشیابی بر مبنای سنجش نتایج (هدفدار)
الگوی کرک پاتریک
الگوی سیرو
الگوی سیپ
الگوی فیلیپس
الگوی لیدرمن
الگوی هوگز
بخشی از متن
مقدمه
سابقه ارزشیابی آموزشی چندان طولانی نیست. از بُعد علمی تا سال 1965 م کار چندان مهم و قابل توجهی در این زمینه وجود نداشت. به تدریج نیاز به ارزشیابی فعالیتها و تعیین اثر بخشی و کارآمدی برنامه های عمومی و ضرورت داوری درباره موفقیت برنامه های آموزشی احساس شد. از اواسط دهه 1970 میلادی ارزشیابی آموزشی به عنوان رشته ای مستقل رسمیت یافت و از این تاریخ به بعد دستخوش تغییر و تحولات شگرفی گردید. در این تغییر و تحول اندیشمندانی چون کرونباخ، دانیل ال. استافل بیم ، بلوم، تایلر، بی بای، ولف، ویس، کوک و ورتن ساندرز، سهم بزرگی داشته و کمکهای فراوانی کرده اند.
در مورد ارزشیابی دیدگاه های مختلفی مطرح، اگرچه دیدگاه های نظریه پردازان این عرصه متفاوت از یکدیگر است اما در نهایت همگی سعی دارند به سوالات کلی همچون: یک ارزشیاب چه باید انجام بدهد؟ چه مواردی را مورد ارزشیابی قرار دهد؟ و ارزشیابی به چه منظور و برای چه هدفی و بر اساس چه معیارهایی باید انجام گیرد؟ پاسخ بدهند است(رمضانی، 1382، ص 66) .
که در اینجا به مطرح ترین دیدگاه ها اشاره میکنیم.
از آنجا که نقش عامل ارزشیابی فراهم آودرن اطلاعات دقیق و روا برای قضاوت و تصمیم گیری است. روشهای فراهم آوردن اطلاعات، معمولا در دو مقوله عمده تقسیم بندی میشوند. روشهای کمی (جمع آوری اطلاعات به صورت عددی) و روشهای کیفی (جمع آوری اطلاعات به صورت کیفی، در حد انتظار، نزدیکه به انتظار، نیازمند تلاش بیشتر ).
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید