فهرست مطالب
ماهیت و ریشههای نظریهی تصمیمگیری
متغیرهای عمدهی تصمیمگیری
انواع مدلهای تصمیمگیری
حوزههای تصمیمگیری
انواع تصمیمها در سیاست خارجی
بخشی از متن
ماهیت و ریشههای نظریهی تصمیمگیری
تصمیمات، مطابق واژگان دیوید ایستون، «بروندادهای» نظام سیاسی هستند که از طریق آنها ارزشها در داخل یک جامعه به نحو اقتدارآمیز توزیع میشود. تصمیمگیری صرفا عمل گزینش میان راه حلهای جایگزین یا بدیلهای موجودی است که در موردشان یقین و قطعیت نداریم. مفهوم تصمیمگیری از مدتها پیش به طور تلویحی در برخی رویکردهای قدیمیتر در مورد تاریخ دیپلماسی و مطالعهی نهادهای سیاسی مطرح بوده است. بررسی نحوهی اخذ تصمیمات، نخستینبار در حوزههایی غیر از علم سیاست موضوع تحقیق منظم و اصولی قرار گرفت. روانشناسان به انگیزههای شالودهساز تصمیمات فرد و علت دشوارتر بودن تصمیمگیری برای برخی اشخاص در مقایسه با دیگران علاقهمند بودند. اقتصاددانان توجه خویش را بر تصمیمات تولیدکنندگان، مصرفکنندگان، سرمایهگذاران و سایر کسانی متمرکز ساختند که تصمیماتشان بر اقتصاد موثر بود. نظریهپردازان مدیریت بازرگانی در پی تحلیل و افزایش کارایی تصمیمگیری اجرایی بودند. در علم سیاست نیز مورد توجه دانشمندان علاقهمند به تحلیل رفتار تصمیمگیری رأیدهندگان، قانونگذاران، مقامات اجرایی، سیاستمداران، رهبران گروههای ذینفوذ، و سایر بازیگران صحنهی سیاست بوده است. نظریههای تصمیمگیری به عنوان چارچوبهای مفهومی تحلیلی، با کشف و توضیح متغیرهای متنوع و مرتبط تعیینکننده در تصمیمگیری، عوامل لازم و کافی را برای تجزیه و تحلیل رفتار سیاست خارجی در اختیار قرار میدهد. تئوری تصمیمگیری یک سطح خرد است که محدودهای اخص از کل سیستم سیاسی را مورد بررسی قرار میدهد، ولی در عین حال با سطح تحلیل کلان پیوند خورده است. زیرا بر این فرض مبتنی است که واحد تصمیمگیرنده، در یک محیط کل، شامل سیستم سیاسی داخلی و نظام بینالملل، با آگاهی از جایگاه خود در سیستم کل و تصور خاصی از موقعیت تصمیمگیری، گزینهای را انتخاب میکند. اشاره به این نکته لازم است که اساسا نظریهی تصمیمگیری برای مطالعهی سیاست خارجی کشورها مطرح شده است و آنچه بیان میشود از منظر نظریههای سیاست خارجی و روابط بینالملل است، لذا معطوف به سطح کشوری نیست.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید