فهرست مطالب
مقدمه
نظریه نمونه گیری محرک ویلیام کی استیس
الگوی یادگیری مارکوف استیس
آزمایش جفت های متداعی
استیس و روان شناسی شناختی
اهمیت حافظه
الگوی آرایش شناختی: رده بندی و طبقه بندی
نظریه نمونه گیری
دیدگاه استیس درباره تقویت
یادگرفتن یادگیری
جایگاه فعلی الگوهای ریاضی یادگیری
ارزش یابی از نظریه استیس
خدمت ها
انتقاد ها
بخشی از متن
مقدمه
استیس سال 1919 در مینه اپولیس واقع در مینه سوتا متولد گردید. وی از دانشگاه مینه سوتا فارغالتحصیل شد. در آنجا دانشجوی اسکینر بود. بعد از گرفتن دکترا، به دانشگاه ایندیانا رفت. وی پس از بازگشت از ارتش آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم، موقعیت حرفهایاش را بهعنوان یکی از بانیان نظریه ریاضیاتی یادگیری مستحکم ساخت.
با ظهور کامپیوترهای دارای سرعت و ظرفیت بالا، مدل استیل، اساس هوش مصنوعی شد. استیل از دانشگاه ایندیانا به دانشگاه استنفورد رفت و ازآنجا به دانشگاه را کفلر در نیویورک عزیمت کرد و سرانجام به دانشگاه هاروارد رفت و دوباره با اسکینر همکاری را از سر گرفت.
بعد از بازنشستگی از هاروارد به بلومینگتون واقع در ایند یانا بازگشت و به فعالیتهای خود ادامه داد. یکی از بارزترین فعالیتهای استیس در نظریه یادگیری، مدلی است که از هوش ارائه داد. که در آن نرخ تغییر در دانش انسان را برابر با نتیجه هوش او و تفاوت بین سطح فعلی دانش و آگاهیشان دانست.علت شهرت استیس نظریه آماری یادگیری اوست
استیس در سال 1997 مدال علم را که بالاترین افتخاری است که از سوی بنیاد ملی علم به کسی داده میشود دریافت کرد. در حکم این جایزه آمده است:”برای نظریههای بنیادین مربوط به شناخت و یادگیری که زمینهی روانشناسی آزمایشی را تغییر داد و به علم شناختی کمی منجر شد. روشهای پیشگام او دربارهی الگوهای کمی و تأییدش بر دقت و استواری علمی معیاری شد برای علم روانشناسی جدید نظریه استیس را میتوان کوششی برای کمی کردن نظریه گاتری دانست. نظریه گاتری بهگونهای فریبنده ساده به نظر میرسد؛ پاسخها در یک کوشش واحد به محرکها پیوند میخورند. وقتیکه شخص به طرح پرسش دربارهی آن میپردازد، مثلاً اینکه ماهیت یک محرک بهتفصیل چیست، بهزودی متوجه میشود که این نظریه بسیار پیچیدهتر از آن است که نخست به تصور درمیآید. استیس این پیچیدگی را موردپژوهش قرار داده و مدلی را ارائه کرده است که بهخوبی روشنگر مطلب است.
نظریه نمونه گیری محرک: ویلیام کی استیس
استیس نظریه نمونه گیری محرک را مطرح ساخت که فرضیات این نظریه به شرح زیر می باشد.
فرض یک. موقعیت یادگیری شامل تعدادی زیاد اما محدود از عناصر محرک است. این عناصر شامل چیزهای فراوانی شامل شرایط آزمایشی چون نور، رنگ، منظره، اهرم در جعبه اسکینر یا گذرگاه ماز T شکل یا محرک های در حال تغییر مثل رفتار آزمایشگر، دما، صداهای اضافی داخل و خارج اتاق، شرایط درونی مانند خستگی یا سردرد هستند که آزمودنی در آغاز یک کوشش آزمایشی آنها را تجربه می کند. همه این عناصر محرک بر روی هم با علامت S نشان داده می شود.
فرض دوم. همه پاسخ هایی که داده می شود به یکی از ۲ طبقه زیر تعلق میگیرد:
اگر پاسخ همان است که آزمایشگر انتظار دارد به آن پاسخ A1 گفته می شود.
اگر پاسخ چیزی به غیر از پاسخ مورد انتظار آزمایشگر باشد نادرست است و A2 نام دارد.
فرض سوم. همه عناصر در S یا به A1 و یا به A2 متصلند. یک موقعیت همه یا هیچ است: همه عناصر محرک در موقعیت یادگیری یا به پاسخ مورد نظر یعنی درست A1 یا به پاسخ نامربوط یعنی غلط A2 شرطی شده اند. عناصر شرطی شده به A1 پاسخ های A1 را فرا می خوانند و عناصر شرطی شده به A2 پاسخ های A2 را ایجاد می کنند.
فرض چهارم. یادگیرنده تنها بخش کوچکی از محرک های موجود در هر کوشش را تجربه می کند و فرض بر این است که حجم نمونه در تمام مدت آزمایش ثابت باقی می ماند. مقدار ثابت S که در آغاز هر کوشش یادگیری تجربه می شود با علامت تتا Ө نشان داده می شود.
فرض پنجم. وقتی که پاسخی رخ می دهد یک کوشش یادگیری خاتمه میابد.
فرض ششم. از آنجا که در پایان یک کوشش یادگیری تتا به S باز می گردد و از آنجا که تتا نمونه گیری شده در آغاز یک کوشش یادگیری جنبه تصادفی دارد، نسبت عناصر شرطی شده به A1 در S در آغاز هر کوشش جدید در عناصر تتا منعکس خواهد شد.
هم استیس و هم حال فرض می کنند که در مراحل اولیه آزمایش یادگیری بیشتر از مراحل بعدی یادگیری انجام می شود.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید