مگا مارکتینگ (Megamarketing) گسترش بازاریابی فراتر از خریدار به اشخاص ثالثی است که معاملات را تحت تأثیر قرار می دهند (یا مسدود می کنند). این احزاب ثالث شامل اتحادیههای کارگری، مؤسسات فرهنگی، گروههای اصلاحطلب، بانکها و – مهمتر از همه – دولتها هستند.
این امر به ویژه از نظر تجارت بینالمللی مهم است، جایی که دولتهای ملی ممکن است سیاستهای اقتصادی حمایتگرایانه را اعمال کنند که مانع از ورود شرکتهای خارجی به بازارهای آنها شود. چنین سیاست دولتی نشان دهنده یک “شخص ثالث” است که تجارت بین خریداران و فروشندگان را مسدود می کند. بنابراین آن طرف باید مماشات («فروخته») شود تا تجارت مورد نظر انجام شود.
اگرچه این اصطلاح در سال ۱۹۸۶ توسط فیلیپ کاتلر، عضو آکادمیک بازاریابی ابداع شد. بازاریابی از طریق سیاست یک روش بسیار قدیمی تر است. تا زمانی که کشورها تعرفههای تجاری حمایتگرایانه وضع کردهاند، کسبوکارهای قدرتمند و گروههای تجاری برای تصویب قوانینی که به نفع آنها باشد، لابی می کنند. با این حال، امروزه، بیشتر ادبیات مگا مارکتینگ به لابی کردن دولت برای حذف تعرفه ها (و سایر موانع تجارت) اختصاص دارد.
بازاریابی مگامارکتینگ نه مشتریان اصلی، بلکه متوجه اشخاص ثالثی است که بر ادراک و توانایی مشتریان برای خرید محصولات شرکت تأثیر میگذارند. اینها شامل سیاستمداران، کارمندان دولت، آژانس های نظارتی، گروه های ذینفع خاص، رسانه های ملی و رهبران افکار هستند.
در یک بازار بالقوه، برخی گروهها مخالف یک کسب و کار هستند، برخی از آن حمایت میکنند، و بسیاری دیگر که علاقهای ندارند. هدف از این کمپین بازاریابی کلان، جلب رضایت یا متقاعد کردن مخالفان، گردآوری حامیان، و تبدیل حامیان بی علاقه اما بالقوه به متحدان است.
تأثیرگذاری بر دولتها موضوع سادهای نیست و میتواند به راحتی بیش از ارزش یک شرکتِ متوسط هزینه داشته باشد. در نتیجه، بازاریابیِ مگا در درجه اول ابزاری برای شرکتهای بزرگ با فعالیتهای بینالمللی، یا ائتلافهایی از شرکتهایی است که میتوانند به طور مشترک قدرت سیاسی لازم برای طرح ادعای خود را احضار کنند.
پپسی یک نمونه کتاب درسی از بازاریابی بزرگ در هند است (بازار کوکاکولا در سال ۱۹۷۷ از آن خارج شد). در دهه ۱۹۸۰، پپسی کمپینی را در سطوح مختلف دولت هند آغاز کرد که دارای مقررات و موانع آشکاری بود که مانع ورود یا سرمایه گذاری شرکت های خارجی در بازار هند شد.
اولین پیشنهاد آنها به هند شامل تسهیل صادرات نوشیدنی های هندی در ازای حق واردات پپسی بود. پس از رد این موضوع در سال ۱۹۸۵، PepsiCo مشوق های بیشتری برای ارتقای رشد اقتصادی هند ارائه کرد. پس از سه سال مبارزات انتخاباتی (شامل ۲۰ بحث پارلمانی، ۱۵ بررسی کمیته و ۵۰۰۰ مقاله در مطبوعات)، سرانجام به بازار هند دسترسی پیدا کردند.
با این حال، تلاشهای بازاریابی بزرگ PepsiCo به نتیجه نرسید. در سال ۱۹۹۰، در واقع برای هند علیه محدودیت های تجاری پیشنهادی در ایالات متحده لابی کرد. ایالات متحده عقب نشینی کرد و PepsiCo حسن نیت بیشتری با دولت هند به دست آورد. این شرکت همچنین به سرمایه گذاری در ایجاد چاه ها و دیگر منابع آب آشامیدنی پاک در سرتاسر هند ادامه داد.
با این حال، دولت هند تنها مانع موفقیت نبود. درست در سال ۲۰۱۰، یک فعال سیاسی کمپینی را برای حمله به پپسی کو آغاز کرد. و ادعا کرد که این شرکت به هندیها نوشیدنیهای مسموم میفروشد که هرگز در کشورهای دیگر نمیفروشند. تلاشهای کلان مارکتینگ ادامه دارد – که اکنون در تلاش برای مقابله با چنین حملاتی نه تنها دولت، بلکه رسانهها و رهبران افکار هند را درگیر میکند.
ابزارهای زیادی برای یک کمپین مگا مارکتینگ در دسترس هستند و از ترکیب یا همه موارد زیر استفاده می کنند:
متخصصانی هستند که منافع یک شرکت را به مقامات دولتی و سازمانهای مربوطه نشان میدهند که بر تجارت آن شرکت تأثیر میگذارند. مانند وکلایی که در جنبههای خاص قانون تخصص دارند، لابیگران در دانستن اینکه کجای دولت باید نظارت کنند و برای کسب بهترین نتایج پیام ارسال کنند، متخصص هستند. آنها ممکن است منافع شرکت های فردی یا کل صنایع را نمایندگی کنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید