او ( اریک فروم) علاوه برا اینکه عشق رمانتیک با مفاهیم غلط بین انسانها را بررسی میکند، راجع به عشق به خود، عشق به خدا، عشق مادر و پدر به فرزند و عشق خواهر و برادر به یکدیگر را صحبت میکند و این موضوع، کامل بودن بحث عشق ورزیدن را به خواننده میرساند. پس برای کسانی نیست که به دنبال راه حلی ساده برای عشق ورزیدن میباشند.
در اين كتاب يه هدف وجود دارد و آن اين است كه بدون توجه به ميزان سطح و بلوغ آدمي، نميتوان به راحتي تسليم عشق و به صورت احساسي با آن مواجه شد؛ و انسان بايد در جهت تكامل شخصيت خودش تلاش كند و به خودشناسي برسد تا بتواند آمادگي اين كار را داشته باشد. در غير اين صورت همهي تلاشهايش براي عشق ورزيدن با شكست روبرو ميشود.
در كتاب هنر عشق ورزيدن جالب است بدانيد كه تمايلات و كششهاي مرد و زن را نزديك به يكديگر ميكند اما اسم يكي از آن دو را عشق مينامد. تمايلات ديگر مثل محبت، جذابيتهاي جسمي يا روحي، دوستي و هر حس ديگري را در يكي از كششهاي طرفين ميشود پيدا كرد اما فقط یکی از آنها عشق نامیده میشود.
اریک فروم معتقد که بیشتر انسانها نمیتوانند استعدادهایشان پرورش دهند تا زمانی که عشق واقعی به شمار میرود. عشقی که با بلوغ، شهامت، خودشناسی و شجاعت همراه است. این کتاب میخواهد برای خواننده این موضوع را روشن کند که عشق هیچ مرزی ندارد و انسان باید عشق خودش را برای همه آدمهای دنیا خرج کند و نثارشان شود.
عشق را میتوان با نشان دادن لبخند به همهی آدمهایی از روز تا شب با آنها در ارتباطیم نشان داد یا نه و به هر کس که میبینیمش نشان داد. عشق باید بدون دلیل از هرکس به دیگری انتقال یابد به هر نحو و روشی.
و …
دیدگاه خود را ثبت کنید