چرا گریه میکنی؟ وقتی زهره آنچه را که میدید برای دیگران شرح داد، هیچکس حرفش را باور نکرد. زهره این حرف را اولین بار به نزدیکترین دوستش مینا گفت و بالاخره خبر در تمام شهرک پیچید. زهره میگفت دختری را میشناسد که موهای خاکستری دارد، دستهایش از آرنج به پایین سوخته و از همه مهمتر صد سال پیش مرده است! حمیدرضا شاه آبادی در هفده سالگی معلم شد و در کنار کار ادامهی تحصیل داد و تاریخ خواند. رمان لالایی برای دختر مرده افتخارات بسیاری را از آن او کرد: برندهی لوح زرین و دیپلم افتخار جشنوارهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اثر ویژهی شورای کتاب کودک و رمان برگزیدهی جایزهی شهید غنیپور. این رمان همچنین در سال ۲۰۰۸ در فهرست کتابهای خواندنی کتابخانهی مونیخ (کلاغ سفید) قرار گرفت.
دیدگاه خود را ثبت کنید