♦ نام رمان: ماه من آرام بخواب
♦ زبان: فارسی
♦ ژانر رمان: عاشقانه و هیجانی
♦ تعداد صفحات: 639
♦ نوع فایل: pdf
♦ حجم کتاب رمان عاشقانه: 2.81 مگابایت
♦ نویسنده: درست میرزایی
♦ توضیحات:
درسا پویان دختری که طی یک حادثه در کودکی پدرش رو از دست داده و به همراه مادرش زندگی میکنه، در سن حساسی که درسا بیشتر از هر موقع به آغوش پر مهر مادرش احتیاج داره، مادرش رو هم از دست میده، خاله ی درسا ساکن شمال و از درسا میخواد که واسه ادامه زندگیش به شمال بیاد اما درسا مخالفت میکنه و با وجود تمام ناپختگی و بچگی هاش، تنها به نبرد با مشکلات میره، چند سال بعد توی شرکت ساختمال سازی مشغل به کار میشه و قسمت طراحی نقشه فعالیت میکنه، تو همون حال و هوا یکی از نقشه های اصلی و گران قیمت به سرقت میره.رمان ماه من آرام بخواب رو از لاولی بوی دانلود و استفاده کنید...
قسمتی از متن رمان:
روزای رفته که برنگشت دعاها که اثر نکرد فاصله ها ک پر نشد خوابا که تعبیر نشد، تو که نیومدی تو که مهربون نشدی تو حتی نگرانم نشدی. نیومدی نشد اما تموته این سال ها به من یاد داد دیگه منتطر نباشم، منتظره هیچ قولی هیچ حرفی، غمه نداشتنت به من یاد داد اونقدر قدرتمند هستم که از نبودن و نشدن ها نمیمیرم.
یاد داد منتطر نباشم و با اعتماد به خودم جلو برم نه با تحسین و تشویق دیگران نه با وابستگی و منتظر دیگران موندن و این بزرگ ترین هدیه تو بود هدیه ای که نتونست من و به تو نزدیک کنه.
اما تونست من به خودم نزدیک کنه، یه وقتایی خواب میبینم نشستی و از دور نگات میکنم میدونی دیگه منتظر نیستم.
دانای کل:
دخترک دستانش را به یقه پلیور آن مرد جذاب و اخمو گرفته بود و دریای چشمانش ناگاه طوفانی شد و اشک و بیگناهی در آن موج میزد.
زبری پلیوره آن مرد و دستان لطیف دخترک، تضاد جالبی داشت. مرد بی توجه به اشک و حرفای دختر، آن را به شدت به عقب راند بدنه نحیف و کوچکش در یک لحظه پخش بر زمین سرد و بی روح شرکت شد، مرد کوچک ترین نگاهی هم خرجش نکرد و بی تفاوت عقبگرد کرد و به سمت پنجره اتاق شرکت رفت سیگار دستانش را با همان فندک طلایی روشن کرد و گفت: برو خدا رو شکر کن ندادمت دست پلیس وگرنه حالا حالا ها باید آب خنک میخوردی.
دیدگاه خود را ثبت کنید