#هیچکی_مثل_تو_نبود
نویسنده: آرام رضایی
ژانر:#عاشقانه
فرمت فایل: PDF
خلاصه:
آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار.
یه دختر شاد و سرزنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و نظرات خانواده اش گاهی با اون یکی نیستن مجبوره زیر زیرکی کارهای خودشم بکنه.
تلاش اصلیش اینه که به گفته مادرش خانم باشه و چقدر سخته خانم بودن با توجه به داشتن کودک درون فعال و کمی بی حواسی.
در هر تلاش آنا برای خانم بودن باعث میشه که مدام سوتی بده و صحنه های جالبی ایجاد کنه …
پایان خوش…
قسمتی از رمان :
ماهان برگشت یه نگاه به من و تقلا کردنم کرد و گفت: چرا همچین می کنی؟ میگم بیا بریم برقصیم. مثل پیرزنا اینجا نشستی ملت و با چشمهات میخوری که چی ؟؟؟
من: ماهان ول کن حوصله ندارم. با تو برقصم یکی یکی سر و کله مگس ها پیدا میشه. بابام خوشش نمیاد با پسرای غریبه برقصم.
ماهان ابروهاشو انداخت بالا و گفت: با غریبه نرقص با من برقص. آنا پا نشی میرم اجازه اتو از عمو مسعود میگیرما.
دیدگاه خود را ثبت کنید