دانلود رمان همخواب اجباریpdf
دانلود رمان همخواب اجباری بصورت pdf قابل خواندن بر روی تبلت و گوشی بدون بهم ریختگی و بدون تغییر فونت
ثمر دختر خوشگل و خوش هیکلی که بعد مرگ مادرش از خونه فرار میکنه و اسیر یه فاحــ شه خو نه میشه پدرش ثمر رو پیدا میکنه و به خونه برمیگرد , ...
توضیحات محصول
رمان: همخواب_اجباری
ژانر: عاشقانه صحنه - هات
نویسنده: سارا
خلاصه:
ثمر دختر خوشگل و خوش هیکلی که بعد مرگ مادرش از خونه فرار میکنه و اسیر یه ف….. خونه میشه پدرش ثمر رو پیدا میکنه و به خونه برمیگردونه،درست زمانی که ثمر عاشق احسان میشه؛ شوهر خواهر ناتنیش بهش چشم داره و میخواد بهش تـجــ اوز کنه که احسان و شهاب باهم درگیر میشن.بعد از مرگ شهاب، شاهین برادرش وارد داستان میشه که برای اعدام نکردن احسان از ثمر یه خواسته داره و اون هم هم خواب ش شدنه.
همینکه دستامو رو لبه های مبل گذاشتم تا بلند بشم صدای چرخش کلید توی قفل قلبمو به تپش انداخت.
شک نداشتم که شاهین...
آب دهنمو با ترس قورت دادم و سرمو به سمت در برگردوندم.
شاداب بیخبر از همه جا با نیش وا شده تا بناگوش گفت:
-عه شوهرته! خوب خوبِ...مشتاق دیدارش بودم!
دستامو مشت کردم تا شاداب لرزش آنی و لحظه یشون که حاصل اومدن شاهین بود رو نبینه و متوجه اش نشه.
ببین چجوری این دختر برای من شد مایه ی دردسر و اضطراب...
چنددقیقه بعد شاهین بالاخره اومد داخل.
واقعا استرس داشتم.اونقدر که نمیتونستم از میزان وشدتش حرف بزنم.
نفسم تو سینه حبس شده بود.
شاهین قدم زنان جلو و جلوتر اومد.
از گام های آروم و آهسته اش مشخص بود متوجه حضور شاداب شده.
شاداب لبخند بشاشی زد و با اون چشمهاش که درخشش عجیبی بعداز دیدن شاهین پیدا کرده بودن به پیشوازش رفت و با اون صدا و حرکات لوندش گفت:
-سلاااااام آقا شاهین....
اون بی مقدمه این حرفهارو زد و دستشو به سمت شاهین دراز کرد.منتظر یه فاجعه بودم.
یه دردسر بزرگ...یه خشم یه طغیان...
دستپاچه به شاهین خیره شدم.
زبونم بند اومده بود.
چی باید میگفتم که عصبانی نشه!؟؟چیکار باید میکردم.
بعداز تاخیر زیاد با رنگ پریده و ترس گفتم:
-دوستم...اومده دیدنم!
دیدگاه خود را ثبت کنید