فهرست مطالب
مقدمه
آموزش بازاریابی عصبی
کاربردهای بازاریابی عصبی
آیا بازاریابی عصبی در کسبوکارهای کوچک قابل استفاده است؟
بازاریابی عصبی برای چه نوع کسب و کاری استفاده می شود؟
۶ قانون بازاریابی عصبی
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی چگونه به رضایت مشتری و فروش منجر می شود؟
بازاریابی عصبی از کجا شروع شد؟
ورود به مغز انسان و برملا شدن راز
کارکرد سه بخش اصلی مغز هنگام خرید
نقش بازاریابی عصبی در تصمیمات خرید
کامل ترین دوره رسیدن به تمام آرزوها
بخشی از متن
مقدمه
بازاریابی عصبی اخیرا مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. این علم جدید تلفیق دو علم بازاریابی و عصبشناسی است.
بازاریابی عصبی درک عملکرد مغز بدون وارد شدن در جزئیات پیچیده آن است تا از آن برای بهبود عملیات بازاریابی استفاده کنیم.
واژه بازاریابی عصبی برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ مطرح شد و با استقبال چندانی روبرو نشد تا در سالهای اخیر که این اصطلاح بخشی از سخنرانیهای همایشها و مقالات مختلف را به خود اختصاص داده است.
هدف بازاریابی عصبی انتقال بهتر پیامهای بازاریابی به دیگران و افزایش احتمال خرید توسط مخاطب است. در نتیجه با بازاریابی عصبی بودجه بازاریابی و تبلیغات کاهش مییابد.
آموزش بازاریابی عصبی
حتما قبول دارید که بازاریابی و تبلیغات بسیار سختتر شده است. همکاران و رقیبان شما احتمالا آن قدر زیاد هستند که مدام حواس مشتریان را پرت میکنند. پیامهای بازاریابی کمرنگتر شده است. توجه به تبلیغات کمتر شده است.
حال اگر کسبوکاری کوچک با بودجه محدود تبلیغاتی دارید چگونه میتوانید توجه مشتریان احتمالی را به خود جلب کنید و حتی باعث شوید از شما خرید کنند؟
شاید پاسخ این پرسش در بازاریابی عصبی قبل از ورود به موضوع سه مثال ملموس میآوریم که نشان میدهد بازاریابی عصبی چیزی فراتر از عرضه محصول مناسب با قیمت مناسب است.
کاربردهای بازاریابی عصبی
۱. کاربرد بازاریابی عصبی در فروش
فرض کنید وارد فروشگاهی میشوید و از همان ابتدا احساس خوبی نسبت به فروشگاه ندارید. فروشنده بدون توجه به ورود شما به صحبت خود با تلفن ادامه میدهد و وانمود میکند شما را ندیده است.
سپس با لحنی توهینآمیز با شما صحبت میکند و وقتی سؤالی فنی درباره محصول میپرسید میگوید: روی جعبه نوشته شده است، خودتان بخوانید! چقدر احتمال دارد از چنین فروشگاهی خرید کنید؟
شاید از خرید منصرف شوید. توجه کنید که ما درباره محصول صحبت نکردیم. شاید محصول این فروشگاه بسیار عالی و قیمت آن مناسب باشد، ولی شما از خرید منصرف میشوید.
پس موضوع فقط محصول مناسب با قیمت مناسب نیست. رفتارهای خرید ما بسیار پیچیدهتر از چیزی است که خیلیها فکر میکنند و به عملکرد مغز مربوط است.
اگر خیلی ساده بگوییم ما از کسانی خرید میکنیم که از آنها خوشمان بیاید. اغلب فروشنده بسیار مهمتر از محصول است.
۲. کاربرد بازاریابی عصبی در خرید
برای خرید موبایل به فروشگاه مراجعه میکنید. فروشنده سعی میکند برندی را به شما بفروشد که تا به حال اسمش را نشنیدهاید.
اسم آن بسیار عجیب و ناآشنا است. فروشنده به شما ثابت میکند تمام مشخصات فنی این موبایلِ ناشناخته بهتر از موبایلی است که شما میخواستید. حتی قیمتش هم بسیار ارزانتر است.
شما کمی با خود کلنجار میروید و در نهایت جرئت نمیکنید یک محصول ناشناخته بخرید که تمام خواستههای شما را برآورده میکند. بدون خرید از فروشگاه خارج میشوید.
دلیل این موضوع نیز به عملکرد مغزمان برمیگردد. تأثیر دیگران بر خریدهای ما بیش از چیزی است که تصورش را میکنیم.
وقتی میخواهیم چیزی بخریم مهمترین سؤال ذهنمان این است که دیگران در مورد خریدمان چه نظری خواهند داشت. آیا کار ما را تأیید خواهند کرد یا آن را کاری اشتباه خواهند دانست.
۳. کاربرد بازاریابی عصبی در طراحی سایت
دنبال خرید یک محصول آموزشی هستید. در گوگل به جستجو میپردازید. وارد سایتی میشوید که احساس میکنید نمیتوان به آن اعتماد کرد.
اگر دوستتان از شما بپرسد چرا این سایت را نامعتبر میدانید هیچ دلیل منطقی و قابلقبولی ندارید تا ارائه دهید.
شاید روی جعبه محصول از عکس یک آقا با کراوات استفاده شده است. یا عکسهای سایت به آن سایت متعلق نیست بلکه از سایتهای خارجی گرفته شده است.
به این نتیجه میرسید که این سایت حرفی برای گفتن ندارد و از خرید خود منصرف میشوید. شما محتویات محصول را ندیدهاید و فقط از روی چند عکس به این نتیجه میرسید که خرید نکنید.
دلیل این موضوع هم به مغز ما مربوط میشود. مغز قدیم که به زودی دربارهاش توضیح خواهیم داد، اگر تشابهی احساس نکند احتمال خرید کمتر میشود.
اگر با فردی که کراوات بسته تشابه نداریم سعی میکنیم از او خرید نکنیم. بلکه از فردی خرید کنیم که بیشتر شبیه خودمان است.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید