جزوه جغرافياي روستايي و کوچ نشيني با فرمت ورد و در 123 صفحه
قسمتی از متن جزوه جغرافيای روستايی و کوچ نشينی
فصل اول:مباني جغرافيايي روستايي شالودهها و تعاريف از آغاز سده بيستم، ارتباط متقابل انسان و محيط به عنوان كانون اصلي بررسيهاي مكاني پيوسته مورد تأكيد جغرافيدانان قرا گرفته است. اين دو مفهوم را بايد در قالب مكان و زمان معين- يعني وضعيت و شرايط خاص- مورد توجه قرار داد. بنابراني موضوع مورد بررسي در دانش جغرافيا، از هر ديدگاهي پيوسته از دوجزء اصلي تشكيل ميشود : "محيط طبيعي" و "محيط فرهنگي" .در واقع، از تأثير روابط متقابل بين اين دو محيط و از برخورد نيروهاي تعيين كننده در آنها، فضاي خاصي فراهم ميآيد كه معرف يك (( عينيت جغرافيايي))، يا ((واقعیت مكان- فضايي)) است. به اين ترتيب ميتوان گفت در چند دهه اخير ، تاكيد اساسي دانش جغرافيا به طور كلي از (( تأثير تعيين كننده)) عوامل محيط طبيعي معطوف شده است به بررسي روابط مبتني بركنش متقابل ميان نيروهاي محيطي و اشكال گوناگون بهره برداري انسان و روندهاي حاصل از مفاهيمي كه در همين زمينه در سالهاي اخير بويژه در ميان برخي جغرافيدانان آلماني رواج يافته است. اصطلاح" روح اقتصادي" است كه با تأكيد بر جنبههاي ((فرهنگي)) اجتماعهاي گوناگون انساني، گرايشها و رفتارهاي اقتصادي در ميان آنان را مورد توجه قرار ميدهد. به عقيده هانس بوبك (1948 تا 1962) امروزه جغرافيا عمدتاً به بررسي عرصههاي ساختاري- كاركردي ميپردازد. عرصههايي كه نه تنها از نظر مكاني، بلكه از لحاظ ساختاري- كاركردي مقابل تبیین و تشخيص است. منظور از كاركرد در اينجا كاركردهاي فضايي است كه عمدتاً به معناي مجموعه فعاليتهاي انساني در روابط حاكم بر آنهاست. مطالعات جغرافياي روستايي با توجه خاص به بعد مكان، به بررسي عرصههاي ساختاري- عملكردي (كاركردي) استوار است. در سدههاي هفدهم و هجدهم، گسترش دامنه سفرهاي اروپائيان به نقاط گوناگون جهان و انتشار سفرنامهها به عنوان منبعي قابل مراجعه براي آگاهي از ويژگيهاي گوناگون ، سكونتگهاي كوچك و بزرگ جهان بويژه آسيا موجب توجه به سكونتگهاي روستايي شد. پس از همبلت و رتير ، فردريش راتسل (1844 تا 1904)، بيانگذار جغرافياي انساني كه خود تا حد زيادي تحت تأثير يافتههاي كارل ريتر بود، در كتاب خود ((جغرافيايي انساني))، به بررسي نحوه تأثيرگذاري عوامل محيط طبيعي بر شكل و وسعت سكونتگاهها پرداخت، اگرچه پارهاي از عقايد او امروزه مورد پذيرش غالب جغرافيدانان نيست، اما يافتههاي او سر آغازي بود براي مطالعات جغرافياي ناحيه اي، به دنبال او آلبر دو مانژن (1872 تا 1940) به بررسي اشكال مختلف سكونتگاهها، رده بندي و توصيف آنها بر مبناي ويژگيهاي طبيعي بهره برداري از زمين و نيز خصوصيات اجتماعي آنها اهميتي خاص بخشيد. جغرافياي روستايي در آغاز، به عنوان بخشي از جغرافيايي انساني، بيشتر از لحاظ نوع مساكن انساني (جغرافياي مسكن) مورد توجه بود. چشم انداز ، سيماي ظاهري يك منطقه يا ناحيه به شمار ميرود و عبارت است از ((منظر و نماي خارجي يك مكان)) ، با اين فرض كه ويژگيهاي ريخت شناختي و طبيعي آن همگون و منسجم است. با اين تعبير، مفهوم چشم انداز به مفهوم منطقه و ناحيه نزديك ميشود و ميتواند به عنوان يك واحد فرهنگي يا طبيعي در نظر گرفته ميشود. از آنجا كه نيروها و عوامل عمده و بنيادي در نظر جغرافيدانان، نيروها و عوامل محيط طبيعي از يك سو و نيروها و عوامل محيط فرهنگي (انساني) ازسوي ديگر ، ميتوان نتيجه گرفت كه در بحثهاي اين علم، قاعدتاً دو نوع چشم انداز عمومي مطرح ميگردد: چشم انداز طبيعي و چشم انداز فرهنگي (انساني). چشم انداز طبيعي به مفهوم اكوسيستم محيطي يا اكوسيستم جغرافيايي و به عنوان نظامي شكل يافته از كنش متقابل نيروها مطرح ميگردد. در مقابل ، چشم انداز فرهنگي علاوه بر روابط خاص اجتماعي- اقتصادي، از دخالتهاي انسان در چشم انداز طبيعي ناشي ميشود. فضاي حاصل از برآيند مجموعه عوامل و نيروهاي چشم انداز طبيعي و چشم انداز فرهنگي را ميتوان چشم انداز مكاني- فضايي (يا جغرافيايي) به شمار آورد. به اين ترتيب چشم انداز جغرافيايي بيش از هر چيز يك مفهوم مكاني- فضايي است. در همين راستا، "هانس كارول" (جغرافيدان آلماني) مينويسد : (( چشم انداز شبيه يك قالي است. زمينه آن گوياي محيط طبيعي و طرح و نقشه آن، نشاندهنده تأثير و دستاوردهاي انساني است. در بررسي اين قالي اگر صرفاً يكي از رشتههاي نخ يا گرهها را در نظر بگيريم و به بررسي جنس و اهميت و ارزش آن بپردازيم. به شناختي مجرد و غيرمنطقي دست مييابيم. اما اگر تمامي اين قالي را به عنوان يك كليت و با توجه به طرح، بافت، هدف و علت و جودي آن مورد بررسي قرار دهيم، به كاري جغرافيايي دست زده ايم. چشم انداز روستايي شامل ريخت ظاهري و ريخت دروني است. )) اسكان و روستا و تفاوت بين آنها زندگي روستايي ابتدا هنگامي قابل تصور است كه فعاليت دستي- معشيتي مبني بر اسكان دائم و يكجانشيني باشد. در ايران پس از انتقال مراكز عمده سكونتي به قسمتهاي مركزي نجد در طول هزاره اول پيش از ميلاد، "مسأله تامين آب" مورد نياز آشاميدني و نيز آبياري به شكل تازهاي مطرح شد و در اين ميان، استخراج آبهاي زيرزميني (از طريق حفر قنات) از اهميت خاصي برخوردار گرديد. نحوه استقرار سكونتگاهها، شكل پذيري و پراكنش خانهها و مزارع و نيز مالكيت و شيوه بهره برداري از منابع آب و خاك تا حد قابل توجهي از چگونگي دستيابي به آب و منابع متأثر شده است. همانگونه كه براي تمايز پديدههاي مختلف معمولاً از معيارهاي خاصي استفاده ميشود، براي تفكيك روستا از شهر نيز شاخصهائي در نظر گرفته ميشود. عمدهترين اين شاخصها ميزان و تركيب جمعيت كه رايجتر از موارد ديگر و معمولاً معياري تعيين كننده است. اما با اين حال وجه اشتراك تمامي روستاهاي استخراجي (معدني)، صيادي، جنگلي، توريستي، استراحتگاهي و حتي روستاهاي صنعتي، تخصصي بودن اشتغال در آنها نسبت به شهركها و شهرهاست. در روستاها برخلاف شهرها، فعاليت عمده اقتصادي، مشخص و معمولاً امكان دسترسي به تأسيسات و امكانات خدماتي محدود است. روستا عبارت است از فضايي اجتماعي كه در آن با توجه به تراكم نسبي ناچيز جمعيت، نوع خاصي از فعاليتهاي اقتصادي- عمدتاً- كشاورزي- غلبه دارد. اين مجموعه مكاني- فضايي مبتني بر روابط اجتماعي- اقتصادي خاص و بستگيها و پيوندهاي ويژه محيطي- اكولوژيك، اجتماع معيني را به وجود ميآورد كه ميتوان آن را فضاي روستايي خواند. پيرژرژ (جغرافيدان فرانسوي) هدف جغرافيايي روستايي را بررسي كلي پديدههاي بنيادين زندگي روستايي در محيطهاي گوناگون طبيعي (( اقتصادي و اجتماعي)) ميداند. پل وايت (1988) جغرافيدان انگليسي، جغرافياي روستايي را در بررسي جنبههاي جغرافيايي فعاليت و سازمان انساني، از حوزههاي غير مشمولي، تعريف ميكند، عوامل تغيير دهنده چشم انداز روستايي همانگونه كه مشخص است به دو دسته نيروهاي دروني و بيروني تقسيم ميشود و هدف اساسي جغرافياي روستايي بيش از هر چيز، شناخت اين مجموعه ساختاري- عملكردي (كاركردي) مبتني بر روابط واكنش متقابل عوامل گوناگون است. ارتباط جغرافياي روستايي با برخي از علوم همبستگي شاخههاي گوناگون دانش جغرافيا و ديگر رشتهها با جغرافياي روستايي بدين صورت ميباشد: الف) شاخههايي از علوم كه زير بناي بررسيهاي روستايي است. مانند زمين شناسي، جغرافياي طبيعي، خاكشناسي و جغرافياي تاريخي ب) شاخههايي از علوم كه با جغرافياي روستايي از نظر موضوع بررسي، نزديكي دارد يا به طور مستمر با آن در ارتباط است. مانند جغرافياي اجتماعي، جغرافياي شهري، جغرافياي مساكن، جامعه شناسي روستايي، جمعيت شناسي و جغرافياي زيستي ج) شاخههايي از علوم كه به نحوي بر يافتههاي جغرافيايي روستايي متكي است، مانند جغرافياي ناحيه اي، مطالعات منطقه اي، مديريت منابع روستايي و برنامه ريزي روستايي. روش بررسي در جغرافياي روستايي در دوران معاصر، بسياري از مسائل شهري در بيشتر كشورها و مناطق مستقيماً ريشه در نارساييها و نابرابريهاي روستايي دارد و به طور كلي روند دگرگوني در نقاط روستايي كشورهاي صنعتي و كشورهاي غير صنعتي با يكديگر تفاوتهاي كيفي دارد. پس از جنگ دوم جهاني و همه گير شدن استفاده از ((اتومبيل)) به عنوان وسيلة جابجايي شخصي و در نتيجه، سهولت جابجايي جمعيت كه مشخصاً به عنوان دورة جمعيت پذيري روستاها مشخص شده است. به طور كلي همانگونه كه مي دانيد رشد فزايندة مشكلات شهري بهترين توجيه كنندة مطالعات جغرافيايي روستايي است. مهمترين منبع كمي در بررسيهاي جغرافيايي روستايي، آمار و دادههاي آماري است. در دوران معاصر بويژه پس از جنگ جهاني دوم، با گسترش شهرگرائي روستاها نيز دگرگونيهاي پردامنه اي يافته است روند اين دگرگونيها بيش از هرچيز با فرآيند گسترش شهرگرائي و رشد بي رويه شهرها از يك سو كاهش و اهميت سكونتگاههاي روستائي از سوي ديگر همگام بوده است. بسياري از مسائل شهري در بيشتر كشورها و مناطق مستقيماً ريشه در نارسائيها و نابرابريهاي روستائي دارد. دركشورهاي صنعتي بيش از هرچيز ، توسعه صنعتي بر پايه دگرگوني ساختار و توسعه توليدات كشاورزي امكانپذير شده است. در تاريخ اين كشورها دوره هاي معيني در خصوص جمعيت روستائي قابل تشخيص است.
موضوع مورد بررسي در جغرافياي روستائي با توجه به مقياس مي تواند شامل يك روستاي كوچك و منفرد، تعدادي از سكونتگاههاي روستائي ، تمام روستاهاي يك كشور يا حتي منطقه فراكشوري باشد. در بررسيهاي جغرافياي روستايي بيش از هرچيز به اين مسائل بايد توجه نمود: 1ـ شناخت و تبيين مجموعه نيروها 2ـ بررسي كنش متقابل در روابط موجود ميان آن عوامل و نيروها 3ـ تبيين و سنجش دقيق درجه تأثيرپذيري يك عامل 4ـ پيشبيني و تعيين ميزان دگرگوني در هريك از عوامل تأثيرگذار 5ـ بكارگيري اين مجموعه از يافتهها براي دستيابي به يك نظام زيست محيطي و انساني مناسب و كارآمد در روستا از موضوعات مهم جغرافياي روستايي ميتوان به نحوه استقرار و پراكندگي مكاني روستا 2ـ بنيادهاي زمينداري، 3ـ چگونگي دگرگونيهاي زندگي روستايي 4ـ شيوههاي متنوع سكونت گزيني 5ـ طبقهبندي و سلسلهمراتب روستا، بررسي امكانات طبيعي و انساني روستا باتوجه به تأثير عوامل گوناگون و ارزيابي متفاوت تأثير خصوصيات هريك از آنها، ميتوان نتيجه گرفت كه از يك سو ممكن است شرايط طبيعي يكسان به دليل ساختارهاي مختلف فرهنگي و سطح متفاوت فرهنگي و سطح متفاوت تكامل اجتماعي، اقتصادي، بهنحوه استقرار يكسان منجر نشود و از ديگر سو، انتخاب موقعيت و نحوه استقرار مشابه در دو يا چند مكان، به هيچ روي به معناي تأثيرگذاري عوامل مشابه نيست. مراحل و منابع بررسي: مطالعه ميداني اساساً پرسشنامه انجام مي پذيرد. پرسشنامه ها با توجه به موضوع مورد نظر و دامنه بررسي تهيه مي شود و ممكن است براي تمامي روستا (پرسشنامه روستا) يا براي خانوارهاي روستائي (پرسشنامه خانوار) تنظيم گردد. در مراحل گوناگون تنظيم و تكميل پرسشنامه ها، شناخت نسبي معتقدات و آداب و رسوم روستائيان و همچنين آگاهي از مناسبات اجتماعي ـ اقتصادي حاكم بر ناحيه موردنظر ضروري است. تحليل و تفسير اطلاعات گرد آمده ، از مراحل اساسي هر بررسي است. ساختار مكاني سكونتگاههاي روستايي براي تفكيك شهر از روستا، شاخصهاي مختلفي بكار برده ميشود. ازجمله: الفـ وسعت بـ درجه اشتغال قشربندي اجتماعي جـ درجه پيچيدگي روابط و مناسبات هـ چگونگي بهرهگيري از نهادهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و سياسي وـ ميزان و تركيب جمعيت ساختار مكاني در واقع نمود عيني عملكرد روندهاي طبيعي- اكولوژيك اجتماعي- اقتصادي است. موقعيت سكونتگاههاي روستايي: موقعيت به طور كلي بيانگر وضعيت خاص يك محل در سطح زمين است و مفاهيم گوناگوني دارد. اما معمولاً از موقعيت مطلق و يا موقعيت نسبي سخن گفته ميشود. موقعيت مطلق همان مقادير طول و عرض جغرافيايي مكان است. در مقابل موقعيت نسبي كه در اينجا مورد تاكيد است، بر اساس ويژگيهاي خاص طبيعي (توپوگرافي، منابع معدني و مانند آن) يا بر مبناي روابط دروني و بيرونی يك واحد سكونتگاهي مشخص ميشود و به ترتيب موقعيت طبيعي (موقعيت جغرافيايي) و موقعيت كاركردي را شكل ميدهد. در كنار موقعيت طبيعي كه بيشتر گوياي عوامل و نيروهاي استقراري است، موقعيت كاركردي، سكونتگاههاي روستايي مطرح ميشود كه بيشتر بر روابط دروني و بيروني روستاها مبتني است. به اين ترتيب، موقعيت كاركردي بر اساس شكل و دامنه روابط و نحوه برآوردن نيازهاي ساكنان يك سكونتگاه مشخص ميشود و اگر چه وابسته به موقعيت طبيعي است ميتواند شامل 1) موقعيت محلي (عبارت است از ارتباط موقعيتي يك سكونتگاه روستايي با عرصه پيراموني بلافصل خود كه از نظر كاركردي به آن بستگي دارد. 2) موقعيت ناحيهاي (بيانگر اهميت، جايگاه و دامنه ارتباط يك روستا با روستاهاي دور و نزديك است). 3) موقعيت فرا ناحيهاي باشد. عوامل مؤثر در استقرار روستاها: الگوي مكان در سكونتگاههاي روستايي، بيش از هر چيز، انعكاس ويژگيهاي محيط طبيعي است. به طور كلي در بررسي عوامل طبيعي موثر بر استقرار اين سكونتگاهها بايد موارد زير را در نظر داشت. (1) اشكال ناهمواري (2) آب و هوا و پوشش گياهي و محيط زيست. 3) نحوه دسترسي به منابع آب و خاك. (4) عوامل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي. وسعت سكونتگاههاي روستايي: در اين رابطه بايد گفت وسعت سكونتگاههاي روستايي، به طور طبيعي هم نشانگر قابليتها و توانمنديهاي روستا در پذيرش جمعيت و گسترش فعاليتها است و هم خود جزء اساسي در تعيين ويژگي و بافت كالبدي آن به شمار ميرود. وسعت روستاها را به روشهاي گوناگون ميتوان تعيين كرد: بر اساس تعداد خانهها با واحدهاي مسكوني، بر اساس مقدار زمينهاي زراعي و يا به روش رايج بر مبناي ميزان جمعيت يا تعداد خانوارها. الگوي كالبدي و بافت كاركردي سكونتگاههاي روستايي با تعداد جمعيت آنها رابطهاي تنگاتنگ دارد. در ايران سه سطح از روستاها شامل مزرعه، دهكده و روستا ميباشد. سكونتگاههاي تك خانهاي به عنوان كوچكترين واحد روستايي، از يك خانه يا سرا (خانه جمعي) تشكيل ميشود. رباطهاي موجود در خاورميانه نيز كه تعداد معدودي ساختمان و جمعيت دارد، در همين رده جاي ميگيرد. روستا بزرگترين واحد در رده بندي عادي سكونتگاههاي روستايي به شمار ميرود با اين همه، در بيشتر كشورهاي جهان در تقسيمات اداري- سياسي، روستا كوچكترين واحد اداري به شمار ميرود. خصوصيات مناسب زيست محيطي در اروپا و امريكاي شمالي باعث برپايي سكونتگاههاي تك خانهاي با زمينهاي زراعي وسيع پيراموني يا سكونتگاههاي خطي باز با زمينهاي نواري شكل شده است. در اروپاي مركزي و امريكاي شمالي، واحدهاي تك خانهاي بيشتر از آسيا و افريقا ديده ميشود. بهطوركلي ساختارهاي فرهنگي، شرايط زيست محيطي، شيوه توليد اقتصادي، طول مدت و چگونگي تكامل و توسعه اجتماعي، جنبههاي دفاعي و نظامي بنيادهاي حقوقي و قوانين ارث از علل مهم كوچكي يا بزرگي روستا است. بافت كالبدي سكونتگاههاي روستايي بافت كالبدي سكونت گاههاي روستايي نمايانگر نحوة نظم پذيري خانهها و استقرار اراضي زراعي و نيز چگونگي قرار گرفتن راهها و ميادين (شبكه معابر) در كنار يكديگر است. اشكال اصلي روستاها: سكونتگاههاي روستايي دو شكل اصلي دارند الف) سكونتگاههاي مجتمع يا كانوني ب) سكونتگاههاي متفرق يا پراكنده. در كنار شكلهاي اصلي مذكور، نمونهها و موارد بينابيني نيز وجود دارد. اين شكل سوم جزء اشكال اصلي نميباشد و از آن جهت، بينابيني گويند كه معمولاً مرحلة گذار از يك شكل به شكل ديگر است. به عبارت ديگر، شكل بينابيني در بسياري موارد نشانگر روند جاري تحول سكونتگاه روستايي از لحاظ بافت كالبدي است. تشخيص و تمايز درجه تراكم و شكل هر روستا ميتواند به شناخت ماهيت و همچنين تفاوتهاي اجتماعي ـ اقتصادي حاكم بر آن كمك كند. از سوي ديگر، بافت كالبدي ساكن روستايي از لحاظ فرم ممكن است منظم يا نا منظم باشد. شكل پذيري مبتني بر برنامه، نمايانگر زير بنا و كالبدي منظم است و بر عكس برپايي و توسعه خود به خود، نمايانگر كالبدي نامنظم. درجه نظم يابي نظمي در شكل سكونتگاههاي روستايي به بهترين نحو نشانگر نقش و ميزان برنامه ريزي در نحوة استقرار آن سكونتگاه است. از سدة هيجدهم به بعد در اروپا الگوهاي بسياري از روستاها بر اساس برنامه طراحي و پياده شده است. نمونه آسيايي آن هندوستان است كه در آن از اوايل سدة بيستم به بعد، با اجراي برنامههاي وسيع آبياري بخصوص در پنجاب، الگوهاي منظم روستايي بر اساس طرح و برنامه اجرا شده است. عوامل موثر بر تجمع روستاها در ايران به غير از عامل دفاع، نوع پيوندهاي قبيلهاي و طايفهاي (( دسترسي به منابع محدود آب)) ميباشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید