جزوه جغرافياي روستايي و کوچ نشيني با فرمت ورد ودر ۹۷ صفحه
قسمتی از متن جزوه
فصل اول:مباني جغرافيايي روستايي
شالودهها و تعاريف
از آغاز سده بيستم، ارتباط متقابل انسان و محيط به عنوان كانون اصلي بررسيهاي مكاني پيوسته مورد تأكيد جغرافيدانان قرا گرفته است. اين دو مفهوم را بايد در قالب مكان و زمان معين- يعني وضعيت و شرايط خاص- مورد توجه قرار داد. بنابراني موضوع مورد بررسي در دانش جغرافيا، از هر ديدگاهي پيوسته از دوجزء اصلي تشكيل ميشود : "محيط طبيعي" و "محيط فرهنگي" .در واقع، از تأثير روابط متقابل بين اين دو محيط و از برخورد نيروهاي تعيين كننده در آنها، فضاي خاصي فراهم ميآيد كه معرف يك (( عينيت جغرافيايي))، يا ((واقعیت مكان- فضايي)) است. به اين ترتيب ميتوان گفت در چند دهه اخير ، تاكيد اساسي دانش جغرافيا به طور كلي از (( تأثير تعيين كننده)) عوامل محيط طبيعي معطوف شده است به بررسي روابط مبتني بركنش متقابل ميان نيروهاي محيطي و اشكال گوناگون بهره برداري انسان و روندهاي حاصل از مفاهيمي كه در همين زمينه در سالهاي اخير بويژه در ميان برخي جغرافيدانان آلماني رواج يافته است. اصطلاح" روح اقتصادي" است كه با تأكيد بر جنبههاي ((فرهنگي)) اجتماعهاي گوناگون انساني، گرايشها و رفتارهاي اقتصادي در ميان آنان را مورد توجه قرار ميدهد. به عقيده هانس بوبك (1948 تا 1962) امروزه جغرافيا عمدتاً به بررسي عرصههاي ساختاري- كاركردي ميپردازد. عرصههايي كه نه تنها از نظر مكاني، بلكه از لحاظ ساختاري- كاركردي مقابل تبیین و تشخيص است. منظور از كاركرد در اينجا كاركردهاي فضايي است كه عمدتاً به معناي مجموعه فعاليتهاي انساني در روابط حاكم بر آنهاست. مطالعات جغرافياي روستايي با توجه خاص به بعد مكان، به بررسي عرصههاي ساختاري- عملكردي (كاركردي) استوار است. در سدههاي هفدهم و هجدهم، گسترش دامنه سفرهاي اروپائيان به نقاط گوناگون جهان و انتشار سفرنامهها به عنوان منبعي قابل مراجعه براي آگاهي از ويژگيهاي گوناگون ، سكونتگهاي كوچك و بزرگ جهان بويژه آسيا موجب توجه به سكونتگهاي روستايي شد. پس از همبلت و رتير ، فردريش راتسل (1844 تا 1904)، بيانگذار جغرافياي انساني كه خود تا حد زيادي تحت تأثير يافتههاي كارل ريتر بود، در كتاب خود ((جغرافيايي انساني))، به بررسي نحوه تأثيرگذاري عوامل محيط طبيعي بر شكل و وسعت سكونتگاهها پرداخت، اگرچه پارهاي از عقايد او امروزه مورد پذيرش غالب جغرافيدانان نيست، اما يافتههاي او سر آغازي بود براي مطالعات جغرافياي ناحيه اي، به دنبال او آلبر دو مانژن (1872 تا 1940) به بررسي اشكال مختلف سكونتگاهها، رده بندي و توصيف آنها بر مبناي ويژگيهاي طبيعي بهره برداري از زمين و نيز خصوصيات اجتماعي آنها اهميتي خاص بخشيد. جغرافياي روستايي در آغاز، به عنوان بخشي از جغرافيايي انساني، بيشتر از لحاظ نوع مساكن انساني (جغرافياي مسكن) مورد توجه بود.
چشم انداز ، سيماي ظاهري يك منطقه يا ناحيه به شمار ميرود و عبارت است از ((منظر و نماي خارجي يك مكان)) ، با اين فرض كه ويژگيهاي ريخت شناختي و طبيعي آن همگون و منسجم است. با اين تعبير، مفهوم چشم انداز به مفهوم منطقه و ناحيه نزديك ميشود و ميتواند به عنوان يك واحد فرهنگي يا طبيعي در نظر گرفته ميشود. از آنجا كه نيروها و عوامل عمده و بنيادي در نظر جغرافيدانان، نيروها و عوامل محيط طبيعي از يك سو و نيروها و عوامل محيط فرهنگي (انساني) ازسوي ديگر ، ميتوان نتيجه گرفت كه در بحثهاي اين علم، قاعدتاً دو نوع چشم انداز عمومي مطرح ميگردد: چشم انداز طبيعي و چشم انداز فرهنگي (انساني). چشم انداز طبيعي به مفهوم اكوسيستم محيطي يا اكوسيستم جغرافيايي و به عنوان نظامي شكل يافته از كنش متقابل نيروها مطرح ميگردد. در مقابل ، چشم انداز فرهنگي علاوه بر روابط خاص اجتماعي- اقتصادي، از دخالتهاي انسان در چشم انداز طبيعي ناشي ميشود. فضاي حاصل از برآيند مجموعه عوامل و نيروهاي چشم انداز طبيعي و چشم انداز فرهنگي را ميتوان چشم انداز مكاني- فضايي (يا جغرافيايي) به شمار آورد. به اين ترتيب چشم انداز جغرافيايي بيش از هر چيز يك مفهوم مكاني- فضايي است. در همين راستا، "هانس كارول" (جغرافيدان آلماني) مينويسد : (( چشم انداز شبيه يك قالي است. زمينه آن گوياي محيط طبيعي و طرح و نقشه آن، نشاندهنده تأثير و دستاوردهاي انساني است. در بررسي اين قالي اگر صرفاً يكي از رشتههاي نخ يا گرهها را در نظر بگيريم و به بررسي جنس و اهميت و ارزش آن بپردازيم. به شناختي مجرد و غيرمنطقي دست مييابيم. اما اگر تمامي اين قالي را به عنوان يك كليت و با توجه به طرح، بافت، هدف و علت و جودي آن مورد بررسي قرار دهيم، به كاري جغرافيايي دست زده ايم. چشم انداز روستايي شامل ريخت ظاهري و ريخت دروني است. ))
اسكان و روستا و تفاوت بين آنها
زندگي روستايي ابتدا هنگامي قابل تصور است كه فعاليت دستي- معشيتي مبني بر اسكان دائم و يكجانشيني باشد. در ايران پس از انتقال مراكز عمده سكونتي به قسمتهاي مركزي نجد در طول هزاره اول پيش از ميلاد، "مسأله تامين آب" مورد نياز آشاميدني و نيز آبياري به شكل تازهاي مطرح شد و در اين ميان، استخراج آبهاي زيرزميني (از طريق حفر قنات) از اهميت خاصي برخوردار گرديد. نحوه استقرار سكونتگاهها، شكل پذيري و پراكنش خانهها و مزارع و نيز مالكيت و شيوه بهره برداري از منابع آب و خاك تا حد قابل توجهي از چگونگي دستيابي به آب و منابع متأثر شده است. همانگونه كه براي تمايز پديدههاي مختلف معمولاً از معيارهاي خاصي استفاده ميشود، براي تفكيك روستا از شهر نيز شاخصهائي در نظر گرفته ميشود. عمدهترين اين شاخصها ميزان و تركيب جمعيت كه رايجتر از موارد ديگر و معمولاً معياري تعيين كننده است. اما با اين حال وجه اشتراك تمامي روستاهاي استخراجي (معدني)، صيادي، جنگلي، توريستي، استراحتگاهي و حتي روستاهاي صنعتي، تخصصي بودن اشتغال در آنها نسبت به شهركها و شهرهاست. در روستاها برخلاف شهرها، فعاليت عمده اقتصادي، مشخص و معمولاً امكان دسترسي به تأسيسات و امكانات خدماتي محدود است. روستا عبارت است از فضايي اجتماعي كه در آن با توجه به تراكم نسبي ناچيز جمعيت، نوع خاصي از فعاليتهاي اقتصادي- عمدتاً- كشاورزي- غلبه دارد. اين مجموعه مكاني- فضايي مبتني بر روابط اجتماعي- اقتصادي خاص و بستگيها و پيوندهاي ويژه محيطي- اكولوژيك، اجتماع معيني را به وجود ميآورد كه ميتوان آن را فضاي روستايي خواند. پيرژرژ (جغرافيدان فرانسوي) هدف جغرافيايي روستايي را بررسي كلي پديدههاي بنيادين زندگي روستايي در محيطهاي گوناگون طبيعي (( اقتصادي و اجتماعي)) ميداند. پل وايت (1988) جغرافيدان انگليسي، جغرافياي روستايي را در بررسي جنبههاي جغرافيايي فعاليت و سازمان انساني، از حوزههاي غير مشمولي، تعريف ميكند، عوامل تغيير دهنده چشم انداز روستايي همانگونه كه مشخص است به دو دسته نيروهاي دروني و بيروني تقسيم ميشود و هدف اساسي جغرافياي روستايي بيش از هر چيز، شناخت اين مجموعه ساختاري- عملكردي (كاركردي) مبتني بر روابط واكنش متقابل عوامل گوناگون است.
ارتباط جغرافياي روستايي با برخي از علوم
همبستگي شاخههاي گوناگون دانش جغرافيا و ديگر رشتهها با جغرافياي روستايي بدين صورت ميباشد:
الف) شاخههايي از علوم كه زير بناي بررسيهاي روستايي است. مانند زمين شناسي، جغرافياي طبيعي، خاكشناسي و جغرافياي تاريخي
ب) شاخههايي از علوم كه با جغرافياي روستايي از نظر موضوع بررسي، نزديكي دارد يا به طور مستمر با آن در ارتباط است. مانند جغرافياي اجتماعي، جغرافياي شهري، جغرافياي مساكن، جامعه شناسي روستايي، جمعيت شناسي و جغرافياي زيستي
ج) شاخههايي از علوم كه به نحوي بر يافتههاي جغرافيايي روستايي متكي است، مانند جغرافياي ناحيه اي، مطالعات منطقه اي، مديريت منابع روستايي و برنامه ريزي روستايي.
روش بررسي در جغرافياي روستايي
در دوران معاصر، بسياري از مسائل شهري در بيشتر كشورها و مناطق مستقيماً ريشه در نارساييها و نابرابريهاي روستايي دارد و به طور كلي روند دگرگوني در نقاط روستايي كشورهاي صنعتي و كشورهاي غير صنعتي با يكديگر تفاوتهاي كيفي دارد. پس از جنگ دوم جهاني و همه گير شدن استفاده از ((اتومبيل)) به عنوان وسيلة جابجايي شخصي و در نتيجه، سهولت جابجايي جمعيت كه مشخصاً به عنوان دورة جمعيت پذيري روستاها مشخص شده است. به طور كلي همانگونه كه مي دانيد رشد فزايندة مشكلات شهري بهترين توجيه كنندة مطالعات جغرافيايي روستايي است. مهمترين منبع كمي در بررسيهاي جغرافيايي روستايي، آمار و دادههاي آماري است.
در دوران معاصر بويژه پس از جنگ جهاني دوم، با گسترش شهرگرائي روستاها نيز دگرگونيهاي پردامنه اي يافته است روند اين دگرگونيها بيش از هرچيز با فرآيند گسترش شهرگرائي و رشد بي رويه شهرها از يك سو كاهش و اهميت سكونتگاههاي روستائي از سوي ديگر همگام بوده است.
بسياري از مسائل شهري در بيشتر كشورها و مناطق مستقيماً ريشه در نارسائيها و نابرابريهاي روستائي دارد. دركشورهاي صنعتي بيش از هرچيز ، توسعه صنعتي بر پايه دگرگوني ساختار و توسعه توليدات كشاورزي امكانپذير شده است. در تاريخ اين كشورها دوره هاي معيني در خصوص جمعيت روستائي قابل تشخيص است.
دیدگاه خود را ثبت کنید