فهرست مطالب
مقدمه
چکیدهای از نظریه ی آیزنک
انگیزش خوشایند و انگیزش آزارنده و مکانیزمهای مغزی پاداش و تنبیه
سیستمهای مغزی رفتاری
توصیف سیستمها
نتیجه گیری
بخشی از متن
مقدمه
در سال های اخیر رویکردهای روان- زیست شناختی در شخصیت، رشد و تحول فزآینده ای داشته اند. بخشی از آن به دلیل ابداع تکنولوژی مانند انواع تصویر برداری های مغزی و بخشی دیگر به دلیل پیدایش توافق عمومی محققان در توجه به فرایند های زیستی به عنوان زیرینای شخصیت می باشد.
هانس آیزنک وجفری گری در میان نخستین پیشگامان فرضیه صفات شخصیت، چشم انداز تازهای از تفاوت های فردی در این حیطه از کارکرد مغز ارائه دادند. هردو نظریه پرداز با این فرض آغاز کردند که ما می توانیم فرایند های مغزی را توسط معانی ساده شد های از مفهوم سیستم عصبی مشخص کنیم زیرا این مفاهیم مدارهای کلیدی مرتبط با شخصیت و رفتار را در بر دارند و در این میان نظریه صفت مبتنی بر تحلیل عاملی دیدگاه روان-زیست شناختی آیزنک حمایت بین المللی گسترده ای دریافت کرد و شدیداً مورد حمایت تجربی قرارگرفت .الگوی سه عاملی شامل برونگردی، روان آزرده گرایی و روان گسسته گرائی است.
چکیده ای از نظریه ی آیزنک
بر طبق نظریه آیزنک بعد شخصیتی روان آزرده گرائی با بعد درونگردی متعامد است.افرادی که نمره بالایی در مقیاس برونگردی می گیرند(برون گراها) عموماً معاشرتی، خونگرم، اجتماعی، فعال و خوشبین هستند، در حالی که آنهایی که نمره ای پایین در این بعد می گیرند (درون گراها)
ساکت، غیر اجتماعی، منفعل و مراقب هستند.
آیزنک پیشنهاد کرد که تفاوت های فردی در برونگردی منعکس کننده تفاوت در شدت برانگیختگی قشر مخ(کورتکس) است و از تفاوت در واکنش به نظام فعال ساز شبکه ای صعودی به محرک های محیطی ناشی می شود، وی استدلال کرد که درون گراها برانگیختگی کرتکس بیشتری نسبت به برون گراها دارند و آسان تر شرطی می شوند.
روان آزرده گرائی نیز به عنوان انعکاس تفاوت های فردی در واکنش به محرک های منفی محیط در نظر گرفته شد. افرادی که نمره بالایی در روان آزرده گرائی می گیرند نسبت به کسانی که نمره پایین تری می گیرند، به محرک های ناخوشایند واکنش منفی تری نشان می دهند و مستعد تجارب ناخوشایند هستند. آیزنک دو سیستم مغزی اصلی را به عنوان کلید مؤلفه های مفهوم سیستم عصبی خود معرفی کرد.
1- مدار شبکه ی قشری برانگیختگی ایجاد شده ی قشری را توسط ورود محرک ها کنترل می کند.
2- شبکه لیمبیک پاسخ به محرک های هیجانی را کنترل می کند. برونگردی- درونگردی با برانگیختگی پذیری مدار شبکه قشری مرتبط است تا آنجا که درون گراها معمولأ برانگیخته تر از برون گراها هستند.
روان آزرده گرائی- پایداری هیجانی با برانگیختگی پذیری مدار شبکه لیمبیک در ارتباط است. تحت تحریک هیجانی قوی فعالیت سیستم لیمبیک به سطح کورتکس گسترش می یابد به طوری که روان آزرده ها در شرایط تحریک هیجانی، بیشتر ار افرادی که دارای پایداری هیجانی هستند برانگیخته می شوند. آیزنک ابتدا بعد سوم نظریه ی خود را با کنش سروتونیرژیک ارتباط داد اما بعداً روان گسسته گرائی را با دوپامین مرتبط دانست.
نظریه شخصیت گری در قالب ( نظریه سیستم های مغزی/ رفتاری) نیز همانند نظریه آیزنک بر وجود ارتباط بین ابعاد شخصیتی و فرایند های مغزی توجه دارد و جهت تببین تفاوت های فردی به نقش عوامل زیستی- عصبی اشاره می کند و در این راستا سیستم های مغزی/ رفتاری، فعالیت، چگونگی استقرار و غلبه آنها را در افراد به عنوان عامل ایجاد کننده تفاوت های فردی در توجه و انتخاب محرک ها و بروز رفتار در آنها می داند.
اما به نظر می رسد این مدل بیولوژیکی پایه های هیجانی روشن تری نسبت به نظریه آیزنک دارد. گری نشان داد که اضطراب و زودانگیختگی ابعاد عمده شخصیت هستند، او این ابعاد را بر روی فضای نظریه آیزنک بنا نهاد . مدل گری بیان می کند که ساختارهای مختلف مغز، سه سیستم انگیزثس اساسی را راه انداری می کنند که در تعامل با تقویت رفتاری هستند.
سه سیستم مغزی / رفتاری که به اعتقاد گری زمینه ساز تفاوتهای شخصیتی اند، عبارتنداز:
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید