*برنامهریزی، نوعی پدیده عینی اجتماعی است و خصوصیتهای ویژه خود را دارد در عین حال، یک رویداد منحصربهفرد نیست که دارای یک ابتدا و انتهای مشخص باشد بلکه یک فرایند مستمر و دائمی و منعکس کننده تغییرات و در صدد رسیدن به اهداف است. در سازمانهای پیچیده امروزی، بدون برنامه ریزیهای دقیق، امکان ادامه حیات نیست و برنامه ریزی، مستلزم آگاهی از فرصتها و تهدیدهای آتی و پیش بینی شیوه مواجهه با آنها است
*برنامه ریزی از وظایف بسیار مهم مدیران است و با سایر وظایف آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد. اگر نگرش مبتنی بر برنامه ریزی در سراسر زندگی فردی و سازمانی تسری یابد، نوعی تعهد به عمل بر مبنای تعقل و تفکر آینده نگر و عزم راسخ بر استمرار آن ایجاد میشود. به نوعی، تحقق اهداف فردی و سازمانی، مستلزم برنامه ریزی است. نیاز به برنامه ریزی از آنجا است که همه سازمانها با فعالیت در محیطی پویا، مترصد آن هستند که منابع محدودشان را برای رفع نیازهای متنوع و فزاینده خود صرف نمایند و این پویایی محیط و وجود تلاطم و عدم اطمینان ناشی از تغییرات محیطی، بر ضرورت انکار ناپذیر برنامه ریزی میافزاید.
*به عبارت دیگر، برنامه ریزی فرایندی است منظم مداوم و حساب شده ومنطقی جهت دار و دورنگر به منظور هدایت وارشاد فعالیتهای جمعی و فردی برای رسیدن به هدف مطلوب است. برنامهریزی باید مداومت داشته باشد.
*اهداف برنامهریزی به شرح زیر است:
*پیشبینی آینده: برنامه آیندهنگر
*برنامه ساختن وشکل دادن به آینده: برنامه آیندهساز
*برنامه برای انتخاب یک شکل خاص برای آینده: آیندهگزین.
*متخصصین، برنامه ریزی را با توجه به حوزهٔ فعالیت خود تعریف نمودهاند. این واژه، در زمینه علوم و فنون بیشتر با واژه طراحی (designing) عجین شده. هر چند که: این برداشت تقلیلگرایانه و البته این واژه در متون مدیریتی جایگاهی ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید