کتاب رهبری از بالای خط، حاصل همکاری جیم دثمر، دایانا چاپمن و کیلی وارنر کلمپ است. این کتاب که پرفروشترین کتاب آمازون در موضوع «مدیریت و رهبری» و چند دستهبندی دیگر این وبسایت شده، با طرح پانزده تعهد کاری، شیوهی رهبری آگاهانه را آموزش میدهد و باور دارد که پیروی از اصول این رویکرد، راز دستیابی به موفقیتی پایدار است. نویسندگان همچنین تأکید میکنند که این تحولات، محیط کار را به سمت سازندگی و افزایش انگیزه و بازدهی افراد سوق میدهد.
اگر مسئولیت رهبری سازمان یا گروهی از افراد را بر عهده دارید و میخواهید با عملکردی متفاوت از رقبای خود پیشی بگیرید، کتاب رهبری از بالای خط (The 15 Commitments of Conscious Leadership) اینجاست تا شما را در مسیر پیش رو راهنمایی کند.
این کتاب -که حاصل همکاری جیم دثمر (Jim Dethmer)، دایانا چاپمن (Diana Chapman) و کیلی وارنر کلمپ (Kaley Warner Klemp) است- با طرح پانزده تعهد کاری به مدیران میآموزد که شیوههای مدیریتی خود را ارتقا دهند. نویسندگان کتاب پیش رو باور دارند که رهبری باید آگاهانه صورت بگیرد. چراکه رهبری ناخودآگاه، پایدار نخواهد بود. هرچند که ممکن است مدل رهبری ناخودآگاه در بازههای زمانی کوتاه نتیجه دهد، اما نمیتوان برای تحقق اهداف بلندمدت به آن اتکا کرد. نویسندگان همچنین تأکید میکنند که رهبران نباید در حین انجام مسئولیتهای خود از برقراری روابط سالم، حفظ سرزندگی و تعادل غافل شوند. چراکه عدم رعایت این اصول، محیط کار را با چالشها و بحرانهای ناخوشایندی مواجه میکند که عواقب جبرانناپذیری بههمراه دارند.
کتاب رهبری از بالای خط ضمن آموزش شیوهی رهبری آگاهانه، توضیح میدهد که پس از تمرین و اجرای این رویکرد، علاقه به کار افزایش پیدا خواهد کرد و فضای کار به محیطی شادتر و سرزندهتر تبدیل خواهد شد. افزایش تمرکز و هدفمندی و درنهایت، کسب نتایج درخشان، از دیگر ثمرات اجرای این رویکرد است.
تجربه ثابت کرده است زمانی که روحیهی کار تیمی در یک فضا تقویت میشود، انرژی و خلاقیت به اوج میرسد. در چنین شرایطی افراد قادرند تا مسائل را سریعتر و بهتر به سرانجام برسانند و همسو با یکدیگر به سمت نوآوری و آفرینش قدم بردارند؛ و تردیدی نیست که چنین دستاوردی، آرزوی تمام مدیران و سازمانهاست.
کنار گذاشتن سرزنشها، تشویق به برقراری ارتباط صادقانه، تحریک کنجکاوی و کشف نبوغ فردی، شماری از توصیههای کتاب رهبری از بالای خط است. این کتاب کمک میکند تا الگوهای قدیمی خود را با نمونههای سازندهتر جایگزین کنید و در مسیر شغلی خود به ثبات برسید. مؤلفان این کتاب از ترس از قدم گذاشتن در مسیر جدید آگاهاند. بااینحال افراد را تشویق میکنند تا زمانی را به کشف ناشناختهها اختصاص دهند و به موفقیتی پایدار دست یابند.
به تمامی مدیرات توصیه میشود با مطالعهی کتاب رهبری از بالای خط عملکرد خود را بهبود ببخشند.
جیم دثمر، مربی، سخنران، نویسنده و یکی از بنیانگذاران گروه رهبری آگاهانه (CLG) است. او با مدیران و سازمانهای بسیاری همکاری کرده و رهبری آگاهانه را به آنها آموزش داده است. جیم دثمر همچنین مسئولیت رهبری انجمنهای ماهانهی رهبران منتخب شیکاگو و نیویورک را عهدهدار است. کتاب «گروههای سرمایهگزاری با عملکرد بالا (High Preforming Investment Teams)» از آثار اوست.
دایانا چپمن نیز از نویسندگان و مربیانی است که به شمار قابلتوجهی از مدیران و سازمانها آموزش رهبری داده است. همچنین از دیگر شریکان و بنیانگذاران گروه رهبری آگاهانه است.
کیلی وارنز کلمپ، به مدیران ارشد در خصوص چگونگی تشخیص و رسیدگی به موانع موجود در مسیر ارتباطات، اعتماد و فرهنگ آموزش میدهد. او همچنین به سازمانها کمک میکند تا با افزایش انگیزهی افراد، رقبای حاضر در میدان را کنار بزنند.
حسهای جسمانی را در بدنتان موقعیتیابی کنید. توجهتان را به حسهای جسمانی معطوف کنید و ماهیت دقیقشان را تا جایی که ممکن است بهدرستی توصیف کنید. ما ترجیح میدهیم به افراد بگوییم که تصور کنند بدنشان از میلیاردها «ذره» تشکیل شده است. از خود این پرسش را بکنید، «این ذرهها درحال انجام دادن چه کاریاند؟» کلمههایی مانند پیچ خوردن، ترکیدن، فشرده شدن، چرخیدن و جریان یافتنْ توضیحات خوبیاند. تا جایی که ممکن است دقیق و جزءبهجزء توضیح دهید.
نفس بکشید. بسیار ساده، اما درعینحال بسیار عمیق. ما میدانیم هنگامیکه احساسات بروز مییابند، بهویژه وقتی شدیدند، الگوی تنفسمان را تغییر میدهیم، که باعث میشود احساس در جایی که هست ثابت و آزادسازیاش محدود شود. هنگامیکه حسهای جسمانی موقعیتیابی شدند، چند نفس آرام و کامل بکشید. تا جایی که ممکن است نفسهای عمیق شکمی بکشید.
به حسهای جسمانی اجازۀ بروز و بودن بدهید، آنها را بپذیرید یا قدردان وجودشان باشید. بهسادگی با اجازه دادن شروع کنید. از خود این پرسش را بکنید، «آیا میتوانم به این حسهای جسمانی اجازه بدهم اینجا باشند؟» اگر میتوانید، این حسهای جسمانی را بپذیرید یا حتی فراتر بروید و قدردان حضور این حسهای جسمانی باشید، اما صرفاً اجازه دادن به آنها هم کافی است. به خاطر داشته باشید که اجازه دادن به احساساتْ متضاد با مقاومت در برابرشان یا سرکوب کردنشان است.
تجربهتان را با ابراز کردنتان هماهنگ کنید. پیشتر گفتیم که ابراز کردن کلید آزاد کردن احساسات است، اما نه هر شیوهای از ابراز کردن. اگر همکاری را صدا کنید و دربارۀ رئیستان و جلسۀ ارزیابی عملکرد پیش او شکایت کنید و بگویید چقدر نگرانید که قرار است اخراج شوید، درواقع درحال بازچرخاندن احساساتید و این کار اصلاً به آزادسازی آنها کمکی نمیکند. شما در احساسات فکرساخته و مبتنی بر نقشبازی گیر افتادهاید.
دیدگاه خود را ثبت کنید