بلاگ
17 دی
آدام گرانت، استاد دانشگاه وارتون در رشتۀ روانشناسی سازمانی، است. او جوایز علمی مهمی را از انجمن روانشناسی آمریکا و بنیاد ملی علوم دریافت کرده است. کتابهای «دوباره فکر کن» و «بده و بستان» از آثار شناختهشده او در حوزۀ توسعۀ فردی در ایران است.
کتاب جدید او با عنوان توانمندی های نهان (Hidden Potential) همزمان با انتشار جهانی در ۲۶ اکتبر امسال توسط نشر نوین در ایران و به زبان فارسی منتشر شد.
در این نوشته تلاش میکنیم خلاصه کتاب توانمندی های نهان را با هم مرور کنیم.
توانمندی های نهان، کتابیست دربارۀ دستیابی به آرمانها و آنچه دوست دارید به آن بدل شوید.
آدام گرانت باور دارد برای دستیابی به هدفهای بزرگ، نیازی به نابغهبودن، نیست. او میگوید همۀ افراد دنیا اگر فرصت و انگیزه کافی داشته باشند، میتوانند با آموختن مهارت مورد علاقه خود به دستاوردهای بزرگ برسند.
او در این کتاب نشان میدهد که چگونه همگی ما میتوانیم برای رسیدن به دستاوردهای بزرگتر بهپاخیزیم، به شرطی که رویاهایمان را فراموش نکنیم و از پا ننشینیم.
برای برانگیختن ارادۀ افراد باید راهی به آنها نشان دهیم. این کار با روش داربستسازی شدنی است. داربست، استعارهای از یاریها و راهنماییهای مربیانی است که شرایط رشد را برای دیگران فراهم میکنند.
هدف گرانت از نگارش کتاب توانمندی های نهان، فراهمسازی این داربست برای کسانیست که به مربی دسترسی ندارند. او میگوید، مهم نیست که چقدر برای رسیدن به آرمانها سختی میکشیم؛ مهم میزان رشد ماست. رشد به عاملی ورای نوعی ذهنیت خاص نیاز دارد. رشد با فراگیری مجموعه مهارتهایی آغاز میشود که معمولاً از آنها غافلیم.
کتاب توانمندی های نهان سه بخش دارد:
۱) مهارت های منش
۲) ساختارهایی برای حفظ انگیزه
۳)سیستمهایی برا یگسترش فرصت ها
آدام گرانت، بیش از آنکه منش را مسئلهای ارادهمحور بداند، آن را مجموعهای از مهارتها قلمداد میکند. منش ورای داشتن مجموعهای از اصول است.
منش به معنای قابلیت آموختهشده برای زندگی براساس اصولتان است. وقتی منش را مجموعهای از مهارتها قلمداد کنیم، جلوی اهمالکاری مزمن را خواهیم گرفت.
آنگاه یک درونگرای خجالتی میتواند شجاعت ابراز نظر در برابر بیعدالتی را به مروربه دست آورد یا دانشآموز قلدر کلاس هم میتواند از درگیری با همگروهی خود پیش از انجام یک بازی مهم، دوری کند.
در واقع مربیان خبرۀ مهدکودک، این مهارتها را پرورش داده و استادان بزرگ آن را گسترش میدهند. مهارتهای منش بیش از آنکه افراد را به نقطۀ اوج عملکردیشان برسانند، آنها را به سوی قلههای بالاتر رهنمون میسازند.
این مهارتها در خلأ رشد نمیکنند؛ برای پروراندن آنها نیازمند فرصت و انگیزه هستیم.
گرانت در این بخش مهارت های منش خاصی که ما را به قلههایی بلندتر میرسانند، با آوردن نمونههای موفق و واقعی بررسی میکند؛ بوکسوری که حرفۀ معماری آموخته یا زنی که با تبدیل شدن به انسان اسفنجی از فقر گریخته است.
در ادامه سه نوع مهارت منش مدنظر آدام گرانت را با هم مرور خواهیم کرد.
جویندگان رنج (Discomfort Seeker)
آدام گرانت معتقد است، بندۀ رنج شدن میتواند توانمندی های نهان ما را برای انواع یادگیریها آشکار سازد.
برترین راه برای تسهیل رشد به استقبال سختی رفتن، جستوجو و تشدید احساس پریشانی است. شهامت رویارویی با رنج، مهارتی منشی و شکل ویژهای از تصمیمگیری به شمار میرود.
چنین کاری نیازمند سه نوع شجاعت است:
۱. کنار گذاشتن روشهای در دسترسِ آزمودهشده
۲. قرار دادن خود در میدان مبارزه پیش از احساس آمادگی
۳. نترسیدن از اشتباه کردن.
انسان اسفنجی (Sponge)
گرانت در این بخش به اهمیت سازگاری میپردازد. او میگوید، در طبیعت نه گونههای باهوشتر که گونههای سازگارتر دوام میآورند.
اسفنجیبودن نه تنها مهارتی فعالانه که مهارتی جامعهپسندانه نیز به شمار میرود. اگر اسفنجیشدن درست پیش رود، فقط به رشد ما یاری نمیرساند، بلکه به آزادسازی منابع برای تسهیل رشد دیگران هم کمک میکند.
نقصگرایان (Imperfectionist)
آدام گرانت میگوید، موفقیت نه به معنای نزدیک شدن به کمال مطلق، بلکه توانایی غلبه بر کمالگرایی در طول مسیر است.
یکی از بخشهای تاملبرانگیز این بخش، وابیسابی یا ارجنهادن به زیبایی در عین نقص است. در اینجا نه سخن از ایجاد نقصی عامدانه، بلکه پذیرش و دریافت این واقعیت است که نقصها اجتنابناپذیرند و مانع تعالی پدیدهها نمیشوند.
به طور خلاصه کتاب توانمندی های نهان باور دارد که افراد در صورت برخورداری از مهارتهای نیرومند منش، باز هم از شر فرسودگی شغلی، تردید یا رکود مصون نیستند و در سه گام به بررسی چالشها میپردازد.
۱. متحول ساختن امور یکنواخت روزانه
به ما یاد دادهاند که برای توسعه مهارتهایمان، باید به تمرینهای یکنواخت طولانی بپردازیم. بااینهمه، برترین روش برای آشکارسازی توانمندی های نهان، نه رنج کشیدن از تمرینهای یکنواخت، بلکه تبدیل این تمرینها به منبع شادمانی هرروزه است.
اینکه در موسیقی، برای اصطلاح «تمرین کردن» از فعل play استفاده میکنند، اصلاً تصادفی نیست.
۲. رهایی از درِ بسته
پیشرفتها ندرتاً ماهیتی شبیه به عکس فوری دارند؛ آنها پس از سپریشدن دورههای زمانی بلندمدت خود را نشان میدهند.
اگر توجهمان را بر یک لحظۀ مشخصاً دشوار متمرکز کنیم، بهسادگی به حس درجازدگی دچار خواهیم شد. تنها زمانی متوجه بلندای مسافت طیشده خواهیم شد که به آن در طول هفتهها، ماهها یا سالها بنگریم.
۳. سرپیچی از نیروی جاذبه
بهتنهایی نمیتوان با موانع مقابله کرد. بااینهمه زمانی که اتکای بر خود را بر اتکای دیگران بر خودشان پیوند میدهیم، میتوانیم به بلندترین قلهها برسیم.
اگر چندین حامی معتبر به ما ایمان داشته باشند، احتمالاً زمان آن رسیده است که این ایمان را باور کنیم و اگر منفیبافانی ناآگاه، باوری به ما ندارند، احتمالاً زمان آن رسیده است تا توانایی خود را به آنها اثبات کنیم.
روایت چالشهای سیزده مرد سیاهپوست برای گرفتن حق استخدام از مثالهای خواندنی این گام است.
به ازای هر فرد استثنایی که بهرغم دستکم گرفتهشدن یا نادیدهانگاری، پیشرفت میکند، هزاران نفر هم هرگز بخت پیشرفت را نخواهند یافت.
در این بخش با چگونگی طراحی مدرسهها، گروهها و مؤسسههایی آشنا میشویم که بهجای هدردادن توانمندیها به پرورش آنها میپردازند.
هر کودکی میتواند پیشرفت کند
سیستم آموزشیای را میتوان موفق دانست که برای همۀ کودکان، صرفنظر از پیشینه و منابعشان، فرصتی برای آشکارسازی و دستیابی به توانمندی هایشان فراهم میآورد.
ساختن مدرسههایی که در آنها، دانشآموزان به دستاوردهای بزرگتر میرسند به معنای تمرکز بر تعداد معدودی از افراد برگزیده که آنها را به سوی برتری هل میدهیم، نیست. باید محیطی را فراهم آوریم که در آن همۀ دانشآموزان اجازه رشد فکری و هیجانی داشته باشند.
حفاری برای استخراج طلا
در اینجا گرانت از شیوههای رهبری، فرایندهای تیمی و سیستم فراهمآوری فرصتهایی میگوید که مجال سخنگفتن و شنیدهشدن را برای افراد ایجاد میکند.
آگوست سال ۲۰۱۰ م. یک معدن طلا و مس فرو ریخت. صخرهای عظیم به بلندای ساختمانی ۴۵ طبقه با بیش از ۷۰۰،۰۰۰ تن سنگینی از فراز کوه جدا شد و تنها ورودی معدن را مسدود کرد.
۳۳ نفر از کارگران در داخل معدن گیر افتاده بودند و شانس زنده ماندنشان تنها یک درصد تخمین زده میشد. بااینهمه آنها نجات یافتند؛ نجاتی که نتیجۀ هوش جمعی تیم نجات بود.
الماس صیقلنخورده
گرچه دیدن موفقیت فردی چون خوزه که ۱۵ سال برای فضانوردی در ناسا تلاش کرد هیجانانگیز است، اما هرگز کافی نیست. موفقیت خوزه به ما نشان میدهد که تاکنون توانمندی های چه افراد پرشماری را نادیده گرفتهایم.
خوزه مجبور شد برای دستیابی به موفقیت سنتشکنی کند. او یک استثناست ولی افرادی چون او باید قاعده باشند.
وقتی افراد را ارزیابی میکنیم، هیچچیزی ارزشمندتر از یافتن الماسی تراشنخورده نیست. در این مواقع، وظیفۀ ما درخشاندن آنها، با تحتفشار گذاشتنشان نیست، بلکه باید مطمئن شویم کسانی را که پیش از این با این فشارها مواجه شدهاند، نادیده نمیگیریم و تواناییشان برای درخشیدن را تشخیص میدهیم.
رسیدن به دستاوردهای بزرگ ناگهانی رخ نمیدهد. یکایک کسانی که برای رسیدن به هدف تلاش کردند به مانع برخوردند. اگر بپذیریم که مسیر همواره مستقیم نیست، تابآوری و امید بیشتری برای ادامهدهی خواهیم داشت.
برخی از مواقع باید درنگ کنیم، مسیرمان را تغییر دهیم و حتی به عقب برگردیم.
در این نوشته، خلاصه کتاب توانمندی های نهان را با هم مرور کریم. راهکارهای کتاب توانمندی های نهان، به ما کمک میکنند تا توانمندی های خود و دیگران را فارغ از حوزهای خاص کشف کنیم، ارج نهیم و شکوفا سازیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید