خلاصه رمان: لوسیفر، خطرناک ترین و وحشی ترین جنایتکار شهر برای وصول طلبش به خونه ی یکی از مشتری هاش میره. بدهکاری که به جز یه زن آه در بساط نداره، لیلی. قانون میگه لوسیفر باید مرد رو همراه همسرش سلاخی کنه. اما حیف از اون زن نیست؟ برای کشتن لیلی هیچ وقت دیر نمیشه…
قسمتی از متن رمان تصاحب لیلی
اشک چشمم رو میسوزونه و پوست صورتم به خاطر حباب هایی که روش ایجاد میشه به خارش میفته. چهره اش انقدر عالیه که الان که دارم نگاه اجمالی بهش میندازم میترسم تا ابد هر مردی رو که دیدم با او مقایسه کنم. گونه های حکاکی شده، لب های گوشتی و صورتی. یه فک قوی و بینی صاف. موهای بلوند بسیار روشن که تقریبا به سفیدی برفه و از پیشونیش به سمت عقب شونه شده.
دیدگاه خود را ثبت کنید