پی دی اف رمان اسمارتیز ژانر: #فول_عاشقانه #طنز #کلکلی
📎نویسنده: #نازنین_محمد_حسینی
📎خلاصه:
آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه اونم بلاهایی که دنیز بچه ها سر باباشون میارن که نگم ... این وسطا آقا آریا نمیدونه کی دلشو برای ملکه عذابش داده رفته ...
📎بخشی از رمان:
به پرستارش میگه سک و سینتو جلوی بچم و من باز نذار
روبهروی آیینه داشتم موهام رو شونه میکردم که مهرداد با خشم در رو باز کرد.
_خانوم، چه وضعشه؟
با ترس از جام پریدم.
_چی شده آقای فروهر؟
دستش رو بلند کرد و مات سوتین توی دستش شدم.
_این مال شماست؟
آب دهنم رو قورت دادم و ترسیده نزدیک شدم و سوتین رو خواستم از دستش بگیرم که پسم زد.
_دنیز، دختر کوچیک من، اینو بسته بود دور سینش و میگفت بابا منم میخوام.
با تعجب بهش نگاه کردم، آخ از دست دنیز آخ!
_چرا باید یه بچه اینو بگه؟
_نمیدونم.
دیدگاه خود را ثبت کنید