عنوان کتاب: زنان تروا
برداشتی از اثر اوری پید
نویسنده: ژان پل سارتر
مترجم: قاسم صنعوی
تعداد صفحات کتاب: 212 صفحه
زبان کتاب: فارسی
زنان تروا، نمایشنامهای که اوریپید در سال 415 پیش از میلاد بر صحنه تئاتر آتن برد. در آن روزگار بسیار دور، مردی به روشنی دید که جنگ چیست و آنچه را دید در قالب نمایشنامهای بینظیر و تاثیرگذار عرضه کرد. اوریپید یکی از سه تراژدینویس مهم عصر زرین درام یونان است که منتقدان قدیم و جدید، او را درامپردازی سنت شکن، نوآور و متعارف میدانند. او در یکی از سالهای دهه 480 پیش از میلاد در بخش شرقی آتن، زاده شد. اطلاعات کمی از زندگی او در دست است.
کتاب زنان تروا: برداشتی از اثر اوریپید نوشته ژان پل سارتر، بزرگترین اثر در ادبیات ضد جنگ جهان، 25 قرن پیش نوشته شده است. از آن زمان به بعد هیچ اثر ادبی، در توصیف رعب و وحشت و بیهودگیهای جنگ به پای زنان تروا نرسید.
نمایش تراژیک که در شرایطی تصنعی و بههماناندزه خشن به روی صحنه آورده میشود، قبل از هر چیز، مراسمی است که هدفش بهطورقطع تأثیر نهادن بیننده است، نه برانگیختن او. وحشت در آن عظمت مییابد و سنگدلی شکوه. این دو نکته در مورد اشیل که برای جماعتی معتقد به افسانههای با عظمت و قدرت اسرارآمیز خدایان مینویسد، حقیقت دارد و در مورد اوریپید که نشانهای پایان دورۀ تراژیک و مرحلۀ برزخی فرم تازۀ نمایشی یعنی کمدی «معتدل» مناندر است، بیشتر به حقیقت نزدیک میباشد. زیرا در آن هنگام که اوریپید زنان تروا را مینویسد، اعتقادها به افسانههایی کموبیش مشکوک، تبدیل شدهاند.
روح انتقادی مردمان آتن، اگر قدرت ندارد بتهای کهن را سرنگون کند، قادر است در برابر آنها زبان به اعتراض بگشاید. نمایش، ارزش مذهبی خود را حفظ کرده است، اما مردم بیشتر به نحوۀ بیان توجه دارند تا به آنچه گفته میشود و قطعههای درخشان مرسوم که بیننده بهعنوان فردِ خبره به ارزیابی آنها میپردازد، در نظرش معنایی دیگر مییابند. بهاینترتیب، تراژدی بهصورت گفتوگویی درمیآید که به کنایه از ابتذال سخن میراند. عبارتهایی که اوریپید بهکار میگیرد، بهظاهر همان عبارتهای متعلق به گذشتگان است، اما چون تماشاگر دیگر اعتقادی ندارد یا اعتقاد کمتری دارد، نحوۀ بیان او بهنوعی دیگر انعکاس مییابد و عبارتها معنایی دیگر پیدا میکنند.
آپولون خدای پشتیبان تمام هنرها، پسر زئوس و لئو و برادر آرتمیس است. هرا، خواهر و نیز همسر زئوس، نسبت به لئو حسادت میورزید و همواره در تعقیب او بود. لئو جویای نقطهای آرام بود که بتواند در آنجا فرزند خود را به دنیا بیاورد، ولی هیچ یک از نقاط زمین حاضر به پذیرفتن او نمیشدند، چون از خشم هرا بیمناک بودند. بالأخره جزیرهای متحرک موسوم به اورتیژی یا آستریا او را پناه داد. بعدها، آپولون این جزیره را پاداش داد و نام دلوس (درخشنده) به آن بخشید.
آپولون را خدایی بسیار زیبا و بزرگ میدانستند و عشق بازیهای فراوان او همواره مورد وصف است. موسیقیدانهایی چون لینوس و اورفه در روایتهایی فرزندان آپولون معرفی شدهاند. بنا به عقاید افسانهای، آپولون شیفته کاساندر، دختر پریام شد و به او وعده دارد که در ازاء محبتش او فن پیشگویی به او خواهد آموخت. کاساندر پذیرفت، اما همان که پیشگویی را فرا گرفت از پذیرفتن عشق آپولون سر باز زد و آپولون به قصد انتقام، اعتماد مردمان را از او سلب کرد. از این روست که هیچکس پیشگوییهای کاساندر را حقیقت نمیپنداشت. بنا به روایتی، آپولون با هکوب، زن پریام، نیز دارای رابطه عاشقانه بوده است. آپولون تنها به عشق زنان اکتفا نمیکرده، بلکه به پسران زیباروی نیز دل میباخته است.
دوستداران تئاتر با بازسازی و بازآفرینی متون کهن نمایشی یونان چه روی صحنه و چه بر پرده سینما به خوبی آشنایی دارند. درام های اشیل، سوفوکل و اوری پید از دوران باستان تا امروز بارها به روز شده و به روی صحنه رفته است. ژان پل سارتر نویسنده معاصر فرانسوی نیز برای بیان پاره ای حرف ها و دغدغه های خود به اقتباس از یک نمایشنامه کهن یونانی به نام “زنان تروا” روی آورد و آن را با عناصر و مفاهیم دوران خود درهم آمیخت.
ژان پل سارتر می گوید: « امروزه ما می دانیم که جنگ یعنی چه: جنگ اتمی، نه غالبی به جا می گذارد نه مغلوبی. آنچه در سراسر نمایشنامه به طور روشن آشکار می شود همین است: یونانیان تروا را ویران کرده اند، اما از این پیروزی خود سودی نمی برند زیرا انتقام خدایان تمامی آنان را نابود خواهد کرد. همان طورکه کاساندر می گوید، هر انسان عاقلی باید از جنگ بپرهیزد، ولی نیازی به بیان این نکته نیست: موقعیت اینان و آنان، به اندازۀ کافی شاهدی بر این ادعا است. من ترجیح داده ام که کلام آخر را پوزئیدون به زبان بیاورد: «شما همه خواهید مرد.»
دیدگاه خود را ثبت کنید