از حال بد به حال خوب نوشته دکتر دیوید برنز، کتابی در زمینه شناختدرمانی است. شناختدرمانی یکی از روشهای روان درمانی است که در سطوح مختلف به حل مشکلات روانی افراد میپردازد.
این رویکرد درمانی و اصول و تکنیکهای آن مبتنی بر روانشناسی شناختی است که اهمیت زیادی برای شناختها و افکار انسان قائل هستند و نوع این افکار و شناختها را در سلامت یا عدم سلامت روان سهیم میدانند. براین اساس در جریان شناختدرمانی، شناخت درمانگر تلاش دارد با شناخت افکار و باورهای فرد به تصحیح آنها بپردازد و فرد را در داشتن شناختهای مفیدتر یاری دهد.
در این کتاب موضوع داشتن حال خوب زیر ذرهبین قرار روانشناسی گرفته است. بهراستی چگونه میتوان حال خوب داشت و حال خوب چیست؟ حال خوب در خانه، در کار و بهطور کلّی در زندگی.
دیوید برنز در کتاب از حال بد به حال خوب، درباره روشی انقلابی و درعینحال بینیاز از دارو برای درمان افسردگی صحبت کرده است که شناختدرمانی نامیده میشود. شناختدرمانی میتواند ما را از تفسیرهای غلط درباره اتفاقات زندگی روزمره و احوالات بد گذرا دور نگاه دارد و به ما شیوه نوینی از نگرش به زندگی، توام با مثبتاندیشی و واقعگرایی را آموزش دهد.
برنز در این کتاب آموزشها و تمریناتی مرتبط با شناختدرمانی به شما ارائه میکند تا با کمک آنها بتوانید احساسات خود را مؤثرتر بازگو کرده، افکار و احساسات دیگران را بهتر بشنوید و درک کنید.
شناخت روحیه، احساس خوب: راه غلبه بر افسردگی و رسیدن به عزّت نفس، احساس اطمینان: غلبه بر اضطراب، ترس، و فوبیا، چگونه با ارتباط بهتر روابط بهتر ایجاد کنیم، دارودرمانی و ویژه درمانگرها و بیماران کنجکاو: سرکردن با بیماران دشوار، بخشهای این کتاباند که شما را پلهپله با شناختدرمانی راه استفاده از آن برای داشتن روحیه و زندگی بهتر، آشنا میکنند.
افرادی که علاقهمند به داشتن «حال خوب» هستند، بهخصوص کسانی که به متخصصین روانشناس دسترسی ندارند، میتوانند بهره بسیاری از این کتاب ببرند.
خیلیها معتقدند که روحیه بد آنها ناشی از عوامل خارج از کنترل آنهاست. میپرسند: «چگونه احساس خوشبختی کنم؟ چگونه نسبت به خودم احساس خوب داشته باشم؟ من آدم صددرصد موفقی نیستم. شغل آبرومندی ندارم. آدم حقیری هستم و این عین واقعیت است.» بعضیها روحیه بد خود را به هورمون و یا خواص ژنتیکی خود نسبت میدهند و به اعتقاد پارهای دیگر، اتفاقات بهظاهر فراموششده دوران کودکی در ضمیر ناخودآگاه آنها همچنان موجود است و ازاینرو روحیهشان خراب باقی مانده است. در نظر جمعی دیگر، احساس بد اگر ناشی از بیماری یا دلسردی مربوط به زمانهای اخیر باشد واقعبینانه است. پارهای نیز روحیه خود را به وضع بد جهان، اوضاع بد اقتصادی، آبوهوای بد، مالیاتها، شلوغی ترافیک و امکان بروز جنگ اتمی نسبت میدهند. به اعتقاد آنها فلاکت و بدبختی چیزی نیست که بتوان از آن گریخت.
البته، درمورد هریک از اینها حقایقی وجود دارد. بدون شک حوادث محیطی، موقعیت شیمیایی بدن و تضادها و اختلافات مربوط به گذشته روی ما تأثیر میگذارند، اما این نظریهپردازیها مبتنی بر این باور است که احساسات ما بهدور از کنترل ما هستند. اگر بگویید: «نمیتوانم احساسم را تغییر بدهم»، قربانی ناراحتیهای خود میشوید، خود را فریب میدهید زیرا واقعیت این است که میتوانید احساستان را تغییر دهید.
اگر میخواهید احساس بهتری داشته باشید، باید بدانید و درک کنید که به جای حوادث بیرونی، افکار و طرز تلقیهای شما هستند که احساسات شما را به وجود میآورند. میتوانید اندیشه، احساس و رفتار خود را تغییر دهید. این اصل ساده و درعینحال انقلابی شما را در تغییر زندگی خود یاری میدهد.
برای اطلاع از رابطه میان فکر و روحیه ببینید در واکنش به تعریفی که دیگران از شما میکنند چه برخوردی میکنید. به فرض به شما بگویم: «من شما را دوست دارم، به نظرم آدم خیلی خوبی هستید.» چه احساسی پیدا میکنید؟ بعضیها با شنیدن این تعریف خوشحال میشوند، اما کسانی هم ممکن است ناراحت شوند و احساس گناه کنند. بعضیها از خجالت سرخ میشوند و در این میان هستند کسانی که با عصبانیت واکنش نشان میدهند. دلیل این واکنشهای متفاوت در چیست؟ علتش این است که اشخاص هرکدام تعریف را به شیوه خود تلقی میکنند. اگر احساس اندوه میکنید، احتمالا این فکر به ذهنتان خطور کرده: «آه، دکتر برنز از من تعریف میکند تا دل مرا به دست آورد، میخواهد با من برخورد خوبی کرده باشد، اما منظورش واقعآ این نیست که من آدم خوبی هستم. چرا با من صادقانه برخورد نمیکند و حرف دلش را نمیزند؟» اگر با شنیدن تعریف من احساس خوبی پیدا کردید، احتمالا به این فکر افتادید: «خدای من، دکتر برنز مرا دوست دارد، عالی است.» در هردو مورد، حادثه خارجی، یعنی تعریف یکی است و فرقی نکرده است. احساس شما منحصرآ ناشی از طرز فکر شماست. به همین دلیل است که میگویم افکار روحیات شما را شکل میدهند.
در برخورد با حوادث ناگوار هم همین مطلب صدق میکند. فرض کنیم شخص محترمی در مقام انتقاد از شما حرف بزند. چه احساسی پیدا میکنید؟ اگر خود را بد و مقصر بدانید احساس بدی بر شما حاکم میشود. اگر فکر کنید که انتقادکننده در مقام تحقیر است و میخواهد شما را رد کرده باشد، نگران میشوید. اگر به خود بگویید که همهاش تقصیر خود آنهاست و انصاف نیست که انتقادکننده چنین حرفی بزند، احساس خشم میکنید. اگر از عزت نفس خوبی برخوردار باشید، ممکن است از روی کنجکاوی بخواهید از دلیل انتقاد او آگاه گردید. در اصل، پیامی که شما به خود میدهید روی احساستان تأثیر زیاد دارد و از همه اینها مهمتر با تغییر افکار خود میتوانید احساستان را تغییر دهید.
دیوید برنز نویسندهی پرفروش آمریکایی و استاد بالینی روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشکدهی پزشکی دانشگاه استنفورد است. او همچنین به عنوان محقق مدعو در دانشکدهی پزشکی هاروارد و سرپرست بخش روانپزشکی در مرکز پزشکی پرسبیتریان/ دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا خدمت کرده است. فعالیتهای او به طور عمده در توسعهی شناختدرمانی نقش مهمی ایفا کردهاند.
برنز ایدههای خود را با گرمی، شفقت و شوخطبعی منتقل میکند و به همین دلیل، با هیچ نویسندهی دیگری در زمینه خودیاری قابل قیاس نیست. سبک تدریس سرگرمکنندهی برنز او را به یک سخنران محبوب برای مخاطبان عمومی و همچنین متخصصان سلامت روان در سراسر ایالات متحده و سایر کشورها تبدیل کرده است و همچنین باعث شده از او به طور مکرر، به عنوان مهمان برنامههای رادیو و تلویزیون دعوت به عمل آید.
دیوید برنز در تاریخ ۹ سپتامبر ۱۹۴۲ متولد شد و مدرک لیسانس خود را از کالج امهرست در سال ۱۹۶۴ و مدرک دکترای خود را از دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۰ دریافت کرد. او دورهی دستیاری خود را در رشتهی روانپزشکی در سال ۱۹۷۴ در دانشکدهی پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا به پایان رساند و در سال ۱۹۷۶ توسط هیئت آمریکایی روانپزشکی و عصبشناسی، گواهینامهی خود را دریافت کرد.
برنز یکی از شاگردان آرون تیبک بود که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، درمان شناختی را توسعه داد. درمان شناختی براساس فعالیتهای پیشگام آلبرت الیس در طول دههی ۱۹۵۰ پایهگذاری شده بود که این تصور را رایج کرد که افکار و باورهای ما خلقوخوی ما را ایجاد میکنند. با این حال، مفهوم اصلی پشت شناخت درمانی به اپیکتتوس، فیلسوف یونانی بازمیگردد. نزدیک به ۲۰۰۰ سال پیش، اپیکتتوس نوشت که افکار ما (یا «شناختها») همهی احساسات ما را ایجاد میکنند. بنابراین وقتی تغییرات سالمی در طرز فکر خود ایجاد میکنیم، تغییرات سالمی را در احساس خود نیز تجربه خواهیم کرد.
دیوید برنز نویسندهی چندین کتاب، تحقیقات متعدد و فصول برخی کتابها است و مطالعات بسیاری را در زمینهی سلامت روان انجام داده است. او همچنین هر ساله بیش از ۲۰ کارگاه آموزشی رواندرمانی دوروزه را برای متخصصان سلامت روان در سراسر ایالات متحده و کانادا برگزار میکند. برنز امروزه به عنوان یکی از پرطرفدارترین و پویاترین مربیان در این حوزه شناخته میشود.
معروفترین کتاب برنز احساس خوب: درمان خلق و خوی جدید، تنها در ایالات متحده بیش از چهار میلیون نسخه و در مجموع از این کتاب حدود ۴۵ میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رفته است. این کتاب به عنوان یکی از ده کتاب برتر علوم رفتاری در سال ۱۹۸۰ توسط مجلهی پزشکی رفتاری نامگذاری شد و اکنون نیز توسط The Authoritative Guide to Self-Help Books به عنوان کتابی که اغلب برای بیماران افسرده توصیه میشود، معرفی شده است. این کتاب همچنین توسط متخصصان سلامت روان در ایالات متحده، به عنوان برترین کتاب خودیاری برای افراد افسرده رتبهبندی شده است. این رتبهبندی بر اساس یک نظرسنجی ملی، با ارزیابی بیش از ۵۰۰ متخصص بهداشت روان از میان مجموعا ۱۰۰۰ کتاب خودیاری انجام شده است. کتاب کتابچهی راهنمای احساس خوب برنز نیز در همین نظرسنجی موفق به کسب رتبهی دوم فهرست شد.
کتاب احساس خوب بر اثر نارضایتی خود برنز از درمان مرسوم فرویدی افسردگی نوشته شد. مربی برنز، دکتر آرون تیبک (که توسط بسیاری پدر حوزهی شناخت درمانی در نظر گرفته میشود) به این نتیجه رسید که هیچ مدرک تجربی خاصی دال بر موفقیت روانکاوی فرویدی در درمان افراد افسرده وجود ندارد و از همین رو، برنز تصمیم به تهیه و تدوین کتاب خود برای درمان افسردگی گرفت.
برنز اکنون عضو هیئت علمی داوطلبانهی دانشکدهی پزشکی دانشگاه استنفورد است و در این دانشکده، به شکلی فعالانه در تحقیقات و آموزشهای مختلف شرکت میکند. او همچنین به عنوان مشاور آماری مرکز جدید تحقیقات علوم بین رشتهای مغز در استنفورد نیز فعالیت میکند.
دیوید برنز تاکنون دستاوردهای متعددی داشته و برندهی جایزههای بسیاری نیز بوده است که از جملهی آنها میتوان به جایزهی A. E. Bennett برای تحقیقات اساسی روانپزشکی (انجمن روانپزشکی بیولوژیکی) در سال ۱۹۷۵، قدردانی سنای ایالت جورجیا برای مشارکت و کمک به مردم برای غلبه بر مشکلات عاطفی در مواقع سختی و ناراحتی در سال ۱۹۹۱، جایزهی رسانه از انجمن روانشناسی کاربردی و پیشگیرانهی آمریکا برای کمک برجسته به روانشناسی در سال ۱۹۹۵، قدردانی از برتری در تدریس (جایزهی معلم سال دانشکده بالینی) از سوی گروه روانپزشکی و علوم رفتاری دانشکدهی پزشکی دانشگاه استنفورد در سالهای ۱۹۹۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ و جایزهی کمکهای برجسته از انجمن ملی درمانگران شناختی-رفتاری برای مشارکت برجسته و تعهد به مبانی تئوری و عملی رواندرمانی شناختیرفتاری در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد.
برنز همچنین نویسندهی کتابهای متعدد و پرطرفداری از جمله ده قدم تا نشاط (۱۹۹۳)، حال عالی (۲۰۲۰)، وقتی اضطراب حمله میکند (۲۰۰۶)، حال خوب با هم (۲۰۰۸) و دفترچهی راهنمای حس خوب (۱۹۸۹) است.
در مصاحبهای که در ژانویهی سال ۲۰۲۱ انجام شد، دیوید برنز افزایش محبوبیت و موفقیت خود را به حضور در برنامهی تلویزیونی معروف فیل دوناهو در سال ۱۹۸۸ نسبت داد.
دیدگاه خود را ثبت کنید