مقدمه:
مفهوم عدالت اجتماعي همواره در فلسفه اجتماعي از اخلاق ارسطو مطرح بوده است و در دو قرن اخير اين موضوع توسط هيوم و روسو مطرح گرديد واصول عدالت اجتماعي توسط بنتهام وميل فرمول بندي شد (ديويد هاروي،همان، 98) وآثاري از راولز، رشر ورانسين نيز در مورد اين موضوع به جاي مانده است ولي تا سال 1960 عدالت اجتماعي وارد مباحث جغرافيايي نشده بود تا اينكه از اواخر دهه 1960، مفهوم وكاركرد عدالت اجتماعي وارد ادبيات جغرافيايي مي شود وجغرافياي ليبرال و راديكال را بيش از ساير مكتبها تحت تاثير قرار مي دهد. اين نوع جغرافياي مردمي كه در جهت رسيدن به عدالت اجتماعي تلاش ميكند، به پيشنهادات پتروكروپتكين در زمينه پيكار عليه فقر، ناسيوناليسم اروپايي و نژاد پرستي در بيش از يك قرن قبل بر مي گردد (شكويي 189).
مسائلي نظير رفاه اجتماعي، نابرابري هاي شديد، فقر، شيوع امراض، نژادپرستي، قوم گرايي، جرم وجنايت، انتظار عمر، اصالت زن وآلونك نشيني كه تا آن زمان در جغرافيا فراموش گشته بود به سرعت مورد توجه جغرافيدانان قرار مي گيرد وهر يك از اين موضوعات، جغرافياي خاص خود را مي يابد، از طرفی در ایران و شهر تهران افزايش جمعيت و وسعت شهر ناشي از افزايش جمعيت شهري هم بطور طبيعي و هم در نتيجه مهاجرت گسترده از حاشيه جنوب تهران و اسلامشهر و آذربايجان و ديگر نقاط كشور به بافت شهري و در نتيجه اين گسترش فيزيكي، صورت گرفته است و اين روند علاوه بر رشد فيزيكي و كالبدي شهر، نقش و عملكرد شهر از حيث اداري، خدماتي در منطقه را تحت تاثير قرار داده است.
در نتيجه اين گسترش فيزيكي و جمعيتي صورت گرفته، معضل و مشكل بورس بازي زمين، توسعه نامتعادل امكانات و خدمات شهري، كمبود سرانه هاي شهري، بالارفتن تراكم شهر در برخي نواحي و تخريب زمين هاي كشاورزي اطراف شهر بوجود آمده است. از ديگر مشكلاتي كه ناشي از مهاجرت و گسترش فيزيكي به شهر چهاردانگه ميباشد مي توان به اين نكات اشاره كرد كه افرادي كه به اين شهر مهاجرت مي كنند در حاشيه شهر مستقر مي شوند و بافت ناموزون و بافت شهري بدون برنامه ريزي را كه خود باعث عدم دسترسي به امكانات و خدمات شهري و رسيدن به عدالت شهري را به دنبال دارد باعث مي گردد. و نهايتا سبب ايجاد ساخت و سازهاي غير اصولي و مغاير با طرحهاي شهري و موجبات بالارفتن ميزان خريد و فروش زمين و بالارفتن زمين و بورس بازي زمين را فراهم نموده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید