خلاصه رمان تقدیر خورشید
روی صندلی کنار تخت بچه ها نشسته بودم، اون روز هم مثل روزهای دیگه داشت به پایان می رسید.
با اینکه خوابوندن بچه ها حدود یک ساعت طول می کشید و گاهی این زمان اونقدر طولانی می شد که حتی به تهدید اون ها منجر می شد، اما هر شب که به خواب می رفتن، به آرامش می رسیدم و حوادث اون روز رو فراموش می کردم!
اتاق بچه ها رو خیلی دوست داشتم…اتاقی تقریباً بزرگ با کاغذ دیواریِ سفید و گلهای یاسی، دو تا تخت سفید به همراه یه کمد بزرگ سفید که لباساشون داخلش قرار داشت.کنار تخت،یه خرس صورتیِ بزرگ با پاپیون قرمز گذاشته بودن. یه میز کوچک بنفش هم داخل اتاق بود و قوری و فنجان اسباب بازی روی اون گذاشته شده بود.
عکس بچه ها با قاب یاسی روی دیوار نصب شده بود.پرده های کوچک چهار خونه ی یاسی هم جلوی شیشه های یخ کرده ی پنجره ها آویزان بود…
یکی از خدمتکارا در رو باز کرد و گفت: خانم!
– هیس، خوابن!
– آخ، عذر می خوام.
♦ نام رمان: تقدیر خورشید
♦ زبان: فارسی
♦ ژانر رمان: عاشقانه
♦ تعداد صفحات: ۲۸۷
♦ نوع فایل: pdf
♦ حجم کتاب رمان عاشقانه: ۵.۰۷ مگابایت
♦ نویسنده: زهرا مفیدی
دیدگاه خود را ثبت کنید