هنگام افسردگی تمام هاله به درون کشیده می شود و با قدرتی که این انرژی دارد، می توان فشار حاصل بر روی مغز و ماهیچه های اطرافش را حدس زد و این بسیار خطرناک است. باید این فشار را کم کنید. اگر طبعا افسرده هستید نگران نباشید، هنوز راه نجاتی وجود دارد.کتاب جادوی ذهن برای شما نوشته شده است.
همیشه سعی کنید به بیرون بیاندیشید. همیشه به یک نفر اندیشیدن کار بسیار بدی است. باید این عادت را ترک کنید. یادتان باشد افکار درونی انرژی ذهن را پائین آورده و افکار بیرونی آن را گسترش می دهند و فشار را کم می کنند. مثلا همه ما هنگام سختی و مشکلات متوجه شده ایم چگونه حافظه ما تحت تأثیر قرار می گیرد. این به علت فشار بر سلولهای مغزی است که نمی توانند درست عمل کنند. هنگام فشار زیاد مغز قادر نیست پیامهای درستی به بدن بدهد و موجب ناراحتی های جسمی زیادی می گردد که به آنها روان تنی می گویند. و در این مورد، شفابخشی با باز کردن گره های منفی انرژی ذهنی اعجاز می کند. پس حالا متوجه اهمیت مثبت اندیشی و گسترش انرژی ذهنی می شویم.
با بیرون نگه داشتن انرژی ذهنی فشار مغز را بر بدن کم خواهیم کرد. خواهید گفت: «تو مشکلات مرا نداری» باور کنید زندگی من هم غرق مشکلات است. خود زندگی مشکل آفرین است فقط تعداد کمی مشکل ندارند. اگر زندگی آسان بود، ما پیشرفت را یاد نمی گرفتیم. همه ما همانطور که به ارامش نیاز داریم به مبارزه هم محتاجیم، همه چیز باید متعادل باشد. به همین جهت نمی گویم هرگز منفی فکر نکنید. فقط آنرا محدود می کنم. اگر فورا قادر به حل مشکل نیستید ۵ دقیقه منطقی راجع به آن فکر کنید و بعد از آن رهایش کنید.
آیا میخواهید بر یک عادت بد غلبه کنید و یا به اهدافی نائل شوید که تاکنون برایتان دست نیافتنی بودهاند؟ اگر چنین است پس کتاب جادوی ذهن(چگونه تواناییهای درونمان را بیدار کنیم؟) بهترین انتخاب شما خواهد بود. انسان با وجود تنها یک ذهن، دو مرحله یا عملکرد مجزا برای ذهن خود دارد که هر مرحله با پدیدههایی مختص به خود مشخص میشود. هر کدام از این ذهنها قادر به انجام یک عمل مستقل و همچنین یک عمل همزمان هستند و با نامهای ذهن برونی و درونی شناخته میشوند. ذهن درونی به وسیلهی ذهن برونی یا هوشیار (آگاه) آرام و کنترل میشود.
در حقیقت ذهن برونی باعث شناخت دنیای عینی میگردد.
واسطهی مشاهدات، پنج حس فیزیکی هستند. ذهن برونی راهنمای شما در تماستان با محیط است. ما از طریق این پنج حس دانش کسب میکنیم. ذهن درونی از طریق مشاهده، تجربه و آموزش یاد میگیرد. پس بزرگترین کارکرد ذهن آگاهانه استدلال خواهد بود. اگر به اطراف لسآنجلس نگاه کنید؛ بر مبنای مشاهدهی پارکها، ساختمانها، ساختارهای زیبا، باغهای گل دوست داشتنی و … به این نتیجه میرسید که لسآنجلس شهری زیباست. این کار ذهن آگاهانه یا برونی شماست. کلمه برونی به این مفهوم است که ذهن با چیزهای عینی سر و کار دارد. اما ذهن درونی، محیط پیرامون خود را از طریق ابزاری مستقل از حواس پنجگانه میشناسد.
در واقع ذهن درونی یا ذهن ناخودآگاه جایگاه احساسات شماست.
این کتاب جادوی ذهن نامیده شده و عیناً همان است که باید باشد.ذهن و جادو یا چیزی که در ابتدا مثل جادو به نظر میرسد. بنابراین برای شروع دو داستان راکه به نظر جادویی می آیند نقل میکنم و ارتباط عملی آنها را با ذهن نشان خواهم داد.اوّلین ماجرا مربوط به حضور من در ایستگاه رادیوئی پورتزلید برایتون در ساسکس نزدیک منزلم است. پیترکو ین ، با علاقهای که به کارهای غیرعادی داشت ترتیب شرکت مرا در یک برنامه عمومی داده بود. افرادی مانند من جمع شده بودند تا فرضیات خود را ارائه دهند.
دیدگاه خود را ثبت کنید