عشق سمسا
نویسنده: هاروکی موراکامی
«سامسای عاشق» ادامه مسخ کافکا است. در این رمان ، گریگور سامسا ( شخصیت اصلی مسخ) از موجودی دیگر مسخ و انسان شده است؛ یعنی روندی ۱۸۰ درجه مخالف با روند داستانی مسخ که یک انسان در آن، تبدیل به سوسک میشود. در خلال سطور «سامسای عاشق» متوجه میشویم که گریگور حشره بوده و حالا تبدیل به انسان شده است. فضاسازی و خانهای که سامسا در آن خود را مییابد، با فضای تنگ و بسته خانه گریگور «مسخ» تفاوت دارد و نسبت به آن دارای حالت گشایش و فراخی است. سامسایی که موراکامی قصه مسخاش را روایت میکند، در پایان حتی عاشق یک دختر جوان خمیده و قوزی میشود. با اینکه دختر زیبا نیست و قوز دارد، اما سامسای تازه انسانشده، عاشقاش میشود؛ لقمهای اندازه دهان خودش (چون خودش هم بدن خوشاندامی ندارد)، و تازه پایان داستان، شروعی برای شناخت انسان، دنیای اطرافش و عشق است. شاید موراکامی خواسته در مقابل «مسخ» بگوید اینگونه هم میشد یا میشود؛ یا به عبارت دیگر، از این طرف هم میتوان مسخ شد یا شخصیت داستانی را مسخ کرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید