جوان خام
نویسنده: فئودور داستایوسکی
داستان این رمان درباره جوان ۱۹ سالهای به نام آرکادی دالگورکی است. او راوی داستان است و قصد دارد روابطش را با جامعه و پدرش بیان کند. دالگورکی که پسری نامشروع است به معنای واقعی کلمه یک جوان خام است و خودش نیز به خوبی از این موضوع آگاه است. میتوان او را فردی بیهویت دانست که میخواهد با بیان داستان زندگی و روابطش، خود را پیدا کند. دالگورکی در ابتدا از نیت خود برای نوشتن داستان میگوید و در ادامه از پدرش صحبت میکند. اینکه چطوری به دنیا آمده و نسبت به خود و جایگاهی که دارد چه احساسی میکند و همچنین از رفتار پدرش و اینکه چطوری او را ترک کرده است صحبت میکند. روابطش را با مادر و خواهرش بازگو میکند و میخواهد با شجاعت و قدرت زندگی مناسبی برای آنها تدارک ببیند اما میبینیم که او ضعیفتر از این حرفهاست...
دیدگاه خود را ثبت کنید