موضوع رمان :عاشقانه،هیجانی،معمایی
دختری که شاهد یه قتل میشه و توسط همون فرد دزدیده میشه….
بخشی از رمان
چند تار موی پریشون رو صورتم رو دادم بالا…. آره..ریز و میزه بود اما تونست مثل آب خوردن من رو دور بزنه و
مثل یه ماهی از چنگم فرار کنه با مکث کارش رو تموم کرد.خب حالا ….
یه عمر تو بقیه رو ناک اوت کردی حالا یکی پیدا شد، کار خودتو رو خودت پیاده کرد با خنده کشید عقب.
آفرین ،بهش شیر دختر بوده لامصب که تونسته زخم به این بزرگی بزنه بهت.
با عصبانیت کوسن رو پرت کردم سمتش. میبندی یا ببندم و است؟
نفس عمیقی کشید.
باشه بابا، موتور نسوزون خودم رو کشیدم بالا. وسایلی که همراهم بود رو کجا گذاشتی؟
به سمت آشپزخونه رفت.واسه چیته؟ پوف کلافه ای کشیدم
رو اعصابم اسکی نرو رادین وسایل رو بده بهم گمشو خونت!
درد دارم اصلا حوصله شیرین بازی هات رو ندارم همراه با یه لیوان آب و یه ورق قرص برگشت. حقته باید بیشتر بکشی
بهت گفتم ول کن این کار لامصب رو بچسب یه چی دیگه گوش ندادی که ندادی
از آدم کشتن آخه چی نصیبت میشه تکین؟ به ما چه کله گنده ها چه گهی میخورن به ما چه فساد هاشون؟
مشخصات کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید