شامل دو فایل با فرمت PDF / ترجمه: قاسم صنعوی
جنس دوم، شاهکار سیمون دوبووار، تحلیلی قدرتمند از پندار زن در غرب و پژوهشی انقلابی درباره ی نابرابری و بیگانه پنداری است. بووار در ابتدا این سوال را مطرح می کند: «زن چیست؟» او استدلال می کند که مرد، جنسیت اصلی در نظر گرفته شده در حالی که زن، «آن یکی جنسیت» تلقی می شود. او در جایی از کتاب می گوید: «بنابراین نوع بشر مذکر است و مرد، زن را نه آن طور که هست، بلکه به نسبت با خودش تعریف می کند.» بووار، تبعیت جنس مونث از مذکر را در گونه های مختلف حیوانات بررسی و این موضوع را از نظر تولید مثل تجزیه و تحلیل می کند. او همچنین فیزیولوژی مرد و زن را مقایسه کرده و نتیجه می گیرد که نمی توان ارزش ها را بر پایه ی فیزیولوژی بنیاد نهاد و مسائل بیولوژیکی را باید در قالب های هستی شناسانه، اقتصادی، اجتماعی و فیزیولوژیکی به بحث گذاشت. این کتاب پیشگامانه از بووار، بعد از گذشت چندین دهه همچنان تأثیرگذاری زمان انتشار اولیه ی خود را حفظ کرده و به یقین، الهام بخش نسل های آینده ی زنان و مردان نیز خواهد بود.
ازدواج سرنوشتی است که جامعهی سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروممانده از پیوند, خواه طغیانکرده بر آن, و یا حتی بیاعتنا به این نهاد, بر اساس ازدواج تعریف میشود. ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است: ۱- زن باید کودکانی به جامعه بدهد. ۲- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد. برای هر دو طرف ازدواج در آن واحد, هم لازم است و هم سودمند؛ اما در موقعیتهای این دو طرف, موازنه وجود ندارد. برای دختران جوان, ازدواج یگانه وسیلهای است که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شدهاند.
دختر جوان مطللقا منفعل است؛ پسرها ازدواج میکنند, زن میگیرند. پسرها در ازدواج, انبساط و تاکید وجود خود را میجویند نه حق وجود داشتن را. ازدواج برای آنها نوعی شیوه ی زندگی است نه سرنوشت.» وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تاثیر متفاوتی در سرنوشت من داشتهاست, به یکباره همه چیز برایم روشن شد. این دنیا, دنیایی مردانه بود. کودکی من با اسطورههایی گذشته بود که مردان ساخته بودند و واکنش من در برابر آنها اصلا شبیه آن نبود که اگر پسر میبودم میداشتم. این انقلاب شخصی من در یک جمله خلاصه میشود: من که میخواستم درباره خودم حرف بزنم، به این نتیجه رسیدم که برای این کار نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم.
جنس دوم خلق شد, من چهل ساله بودم. در مذهبی که جسم, نفرین شده است؛ زن به عنوان هولناک ترین وسوسه اهریمن جلوه میکند. اگر روزی فرا برسد که زن, نه از سر ضعف, که با قدرت عشق بورزد؛ دوست داشتن برای او نیز همچون مرد, سرچشمه ی زندگی خواهد بود و نه خطری مرگبار. شخصیت زن محصولی اجتماعی است و نه زیستی. ارزشهای خرد, اخلاق, ذوق و رفتار زن را باید بر حسب موقعیت و تاریخ او توضیح داد؛ چرا که این خصوصیات ذاتی و فطری نیستند. درهای کارخانه ها, اداره ها و دانشکده ها را به روی زنان باز میکنند, ولی همچنان بر این عقیده اند که ازدواج برای زنان محترمانهترین کسب و کار است.
سیمون دو بووار در کتاب جنس دوم به بررسی کاملی از روند شکل گیری شخصیت اجتماعی و رتبهبندی زن در طول تاریخ میپردازد. نگاه دوبوواردر این کتاب فقط تاریخی محض نیست و از منظر زیست شناسی – روانشناسی – اجتماعی – فلسفی نیز به مسئله چگونگی کهتر شدن مقام زن از مرد پرداخته است. این که چرا از ابتدای تاریخ مرد عنان برتری به دست گرفت و زن به عنوان جنس دوم نقش خود را پذیرفت.
کتاب جنس دوم در دو جلد نوشته شده است و هر ۲ جلد این اثر را می توانید پس از خرید، دانلود و مطالعه کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید