ژولی دختر جوانی است که عاشق پسری هوس باز و نامناسب شده پدر ژولی او را از این مرد برحذر می دارد اما نهایتا ژولی با او ازدواج می کند و چه زود متوجه می شود زندگیش را باخته است و این مرد با زنان دیگر مراوده دارد، ژولی تلاش می کند پاک دامن بماند و سراغی از عشق نگیرد …
عنوان | کتاب زن سی ساله |
نویسنده | انوره دوبالزاک |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 330 |
ملیت | خارجی |
در اعماق روح خویش حرارت و شور و هیجان فطری جوانان را که طبیعت سخاوتمندانه آنها را آفریده است، پس میزد. کار میکرد تا خود را حسابگر خونسردی نشان دهد تا ذخار روحی و اخلاقیش را که تصادف به او بخشیده بود، نظم و ترتیب دهد و دلپسند جلوهگر سازد و به ظاهرسازیهای فریبنده بیاراید، سعی و کوششی بود واقعی در راه جاه طلبی، نقش غمگینی را به عهده گرفته بود تا به هدف خویش که امروزه ما آن را وضع خوب مینامیم، برسد.
آخرین نگاه را به سالنی که در آن میرقصیدند، انداخت.پیش از اینکه مجلس رقص را ترک کند، بی شک میخواست تصویر آن را در ذهن خود نگه دارد، چون تماشاچیای بود که وقتی از لژ اپرا بیرون میآید به آخرین صحنه مینگرد. همچنین به واسطه هوی و هوسی که درک آن آسان است، آقای واندونس این صحنه کاملا فرانسوی، درخشندگی چهرههای خندان این جشن پاریسی را بررسی میکرد و در عالم خیال آن را با قیافههای تازه، صحنههای گیرا و فریبندهای که در ناپل در انتظارش بود، مقایسه میکرد، جایی که قصد کرده بود پیش از اینکه به محل ماموریتش برود، چند روزی در آن به سر برد.
به نظر میآمد فرانسه بیثبات و تغییر را که به آسانی شناخته میگردد با مملکتی که عادات و آداب و مناظرش بر او مجهول بودند و تنها آن را از راه شایعات ضد و نقیض، یا از طریق کتابها که اغلب نادرست است، شناخته بود، مقایسه میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید