فرمت فایل: PDF/ ترجمه: محمود مرادی
کتاب نفر هفتم، مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشتهی هاروکی موراکامی است که اولین بار در سال 2006 انتشار یافت. این مجموعه، دربردارندهی داستانهای هیجان انگیزی است که به خوبی، تسلط موراکامی را بر این فُرم نشان میدهند. این داستانها که از اتفاقات سوررئال تا رویدادهای معمولی را شامل میشوند، نشان دهندهی توانایی کم نظیر موراکامی در تبدیل گونههای مختلف زندگی انسانها به قصههایی رویاگونه، فراموش نشدنی و بی نهایت جذاب هستند. در کتاب نفر هفتم، میمونی مجرم، مردی یخ فروش، رویاهایی که به ما هویت می بخشند و آرزوهایمان، به چشم میخورند. شخصیتهای موراکامی چه در ملاقاتی تصادفی در ایتالیا باشند و چه در تبعیدی عاشقانه در یونان، با فقدان های بزرگ، افکار ضد و نقیض، درخشش یک کرم شبتاب و فاصلههایی رنج آور مواجه میشوند.
«ترس» همیشه اونجاست و به شکل ها و در زمان های متفاوتی به سراغ ما میاد و غافلگیرمون می کنه، اما ترسناکترین کاری که ممکنه در چنین مواقعی انجام بدیم، اینه که چشمامونو ببندیم و به اون پشت کنیم، چون در همچین موقعی باارزشترین جوهره ی وجودمون رو به چیز دیگه ای تسلیم می کنیم. (نفر هفتم)
گفتم: «آره. اما ببین، من هیچ وقت یه زرافه رو در حال بچه به دنیا آوردن، یا حتی وال ها رو در حال شنا ندیدم. پس چرا بچه کانگورو این قدر باید مهم باشه؟» «واسه این که یه بچه کانگوروئه، همین.» تسلیم شدم و شروع کردم به ورق زدن روزنامه. هیچ وقت نتوانسته ام دخترها را در بحث مغلوب کنم.» (نفر هفتم)
از مدرسه که فارغ التحصیل شدم، به توکیو رفتم. فکر می کردم تنها کاری که باید انجام بدهم این است که سعی کنم زیاد فکر نکنم. تصمیم گرفتم همه چیز؛ میزهای بیلیارد نمدپوش سبز رنگ، ماشین قرمزرنگ دوستم، گل های سفید روی میز، دودی که از دودکش بلند کوره ی سوزاندن اجساد بالا می رفت و وزنه ی کاغذ بزرگ توی اتاق بازجویی پلیس، همه را فراموش کنم. اوایل به نظرم آمد توانسته ام. اما چیزی مانند هوا در وجودم باقی مانده بود و نمی توانستم درکش کنم. در گذر زمان، این هوا شکل ساده و روشنی پیدا کرد؛ به شکل کلمات و آن کلمات این بود: «مرگ نقطه مقابل زندگی نیست بلکه قسمتی از آن است.» (نفر هفتم)
دیدگاه خود را ثبت کنید