ترجمه: مهرزاد جعفری/ فرمت فایل:PDF/تعداد صفحات:۳۹۷
کتابی دیگر از نویسندههای پرفروش نیویورک تایمز. آنها با هم داستانی جذاب و عاشقانه خلق کردهاند که شبیه هیچ داستان دیگری نیست. "چقدر عجیب است که از گوشت ساخته شده باشی، روی استخوان متعادل باشی، و پر از روحی باشی که هرگز ندیدهای." شارلیز وینوود و سیلاس نش از زمانی که میتوانستند راه بروند بهترین دوستان هم بودند. آنها از چهارده سالگی عاشق شدهاند. اما از امروز صبح ... آنها کاملا غریبه هستند. اولین بوسه آنها، اولین مبارزه آنها، لحظهای که عاشق شدند... هر خاطرهای از بین رفته است. او میگوید: "برای من مهم نیست اولین بوسه واقعی ما چه بود." "این همان چیزی است که میخواهم به خاطر بسپارم." شارلیز و سیلاس باید با هم کار کنند تا حقیقت را در مورد آنچه برای آنها اتفاق افتاده و چرایی آن کشف کنند. اما هر چه بیشتر در مورد زوجی که قبلا بودهاند یاد میگیرند... بیشتر می پرسند که چرا از ابتدا با هم بودهاند. "من میخواهم به یاد بیاورم که دوست داشتن چنین کسی چه احساسی دارد. و نه فقط هر کسی. میخواهم بدانم دوست داشتن چارلی چه احساسی دارد."
کالین هوور نویسنده 9 رمان پرفروش نیویورک تایمز است، از جمله پرفروش ترین رمان "بی امید". او با همسر و سه فرزندش در تگزاس زندگی می کند. او بنیانگذار The Bookworm Box است، یک سرویس اشتراک کتاب که 100٪ از سود خود را به امور خیریه اهدا می کند. او همچنین صاحب کتابفروشی تخصصی The Bookworm Box در سولفور اسپرینگز، تگزاس است.
لباشو جمع کرده و سرشو تکون میده. میخواد از اینجا بریم. میتونم بی قراریش رو احساس کنم. پیشنهاد می کنم: «شاید باید برگردیم و ازش سوالات با جزئیات بیشترو بپرسیم.» میگه: «امکان نداره. اصلا نمی خوام دوباره برم اون تو.» از من دور میشه و فکر می کنم که خودم تنهایی داخل اونجا برم. میخوام اولین قدمم رو به سمت مغازه بردارم که علامت «باز است» روی مغازه خاموش میشه و ناگهان در تاریکی فرومیره. لپمو از داخل گاز می گیرم. میتونم وقتی سیلاس نیست به اینجا برگردم. شاید اون با من بیشتر حرف بزنه. صدا میزنه: «چارلی». دنبالش میدوم تا زمانی که دوباره کنار هم راه بریم. وقتی راه میریم میتونم بخار نفس هامون رو ببینم. کی هوا انقدر سرد شد؟ دستام رو به هم میمالم. - «گرسنمه» - «تو همیشه گرسنه ای. هیچوقت ندیدم کسی با این جثهی ریزه میزه این همه غذا بخوره.» این بار پیشنهاد نمیده که غذا برام بخره؛ بنابراین به راه رفتنم کنارش ادامه میدم...
دیدگاه خود را ثبت کنید