نمایش فهرست مطالب
«راگنا»،«ویدار»،«سلوین» و «اگیل» چهــار دوست قدیمی و جنگجویانی کارآزموده در آرزوی تبدیل شدن به شوالیه هایی صاحب نام در پی اتفاقاتی که در ملک پادشاه «اولیَن» رقم می زنند به عنوان خیانت کار شناخته شده و توسط پادشاه اولیَن به مکانی نامعلوم که تا بحال جز افرادی انگشت شمار، کسی نتوانسته است از آنجا به اولیَن برگردد تبعید میشوند.
راگنا در حالی که به سختی نفس می کشید قدم بعدی را روی برف گذاشت.
با هر نفس باد خشک و سرد را به سختی داخل بدنش می داد. با بدبختی متوجه شد راه گلویش کاملا خشک شده. تیر و کمان اش از دست بی حس اش روی زمین افتاد. با سختی خم شد و آنرا برداشت.
دیدگاه خود را ثبت کنید