نمایش فهرست مطالب
سارا می گوید:
از وقتی سنم دورقمی شد از شعر خوشم آمد. چیزهایی نوشتم و نگه داشتم و گاهی هم از دورانداختنشان ذوق کردم. نوشتن دل مشغولی ها روی کاغذ سفید متوجهم کرد که سفیدی ها از دل سیاهی ها بیرون می آیند و زندگی حرکت از تاریکی به روشنایی است. آنچه اهمیت دارد این است که سمت نگاهمان به روشنایی باشد.
چه بسیار زمانهایی که در سایه خواهیم بود و سردمان خواهد شد و اگر تکان نخوریم یخ خواهیم زد.
من از ترس، عشق و تمام احساساتی که درکشان کرده ام، سروده ام و می دانم نوشته هایم کاستی هایی دارد، ولی این همان جریانی است که همراهش شده ام. با عشق به دنیا می آییم و اگر در جریان باشیم با عشق هم این دنیا را بدرود خواهیم گفت. درود بر زندگی و سپاس از هنر و ادبیات که تسکینمان می دهد.
دیدگاه خود را ثبت کنید