نمایش فهرست مطالب
کتاب صوتی با صدای حمیدرضا فریعقوبی
قصه واقعی درباره رویدادهایی ست که در اردوگاه کار اجباری نازی ها پس از جنگ جهانی دوم برای زندانیان پیش آمده است.
نویسنده و راوی کتاب انسان در جستجوی معنا کسی نیست جز ویکتور فرانکل ، پزشک روانشناس و اعصاب شناسی که در آن دوران در میان زندانیان بود.
وی در فصل اول کتاب ضمن روایت خاطراتش از اردوگاه های کار اجباری، در فصل دوم تلاش می کند نگرشی جدید را در روانشناسی لوگوتراپی تبیین کند.
انسان در جستجوی معنا یکی از پرمخاطبترین و پرفروشترین کتابهای تاریخ دنیا را دارد و به ۲۴ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
در این برحه حساس کنونی، چنین داستانی از بازمانده ای که دوره ای وحشتناک و کشنده را گذرانده ، می تواند یاری بخش ما در رفتارهای درست روانی باشد.
“”
پخشکننده صوت
روایت تاریخی و تکان دهنده اردوگاه کار اجباری از زبان کسی ست که نه تنها از آن جون سالم بدر برده، بلکه تجربه شخصی میلیونها انسان را لمس کرده. رویدادهایی که در آن زمان و آن مکان پیش آمده بقدری هولناک است که کمتر در باور مردم بوده ..
این کتاب تصمیم نداره که از اتفاقات و رویدادها گزارشی ارائه کنه بلکه تجارب شخصی رو منعکس می کنه که میلیون ها انسان اون رو تجربه کردن و لمس کردن.
میشه گفت کتاب شرحی از درون اردوگاه کار اجباری از زبان کسیه که اونجا جون سالم از اونجا به در برده بازگو میشه.
این داستان به رویدادهای هولناک که کمتر در باور مردم بوده نمی پردازه، بلکه به زجرهای کوچکی اشاره می کنه و اونا رو میشکافه . تلاش ما در این داستان اینه که به یک پرسش پاسخ بدیم:
بیشتر رویدادهایی که اینجا نشون داده میشن تو اردوگاه های بزرگ و مشهور اتفاق نیوفتادن، بلکه در اردوگاه های کوچیک اتفاق افتادن که بیشتر آدم سوزیا اونجا انجام گرفت.
این داستان به رنج و مرگ انسانهای قهرمانهای بزرگ و زندانیای شناخته شده یا کابوهای برجسته زندانیایی که به عنوان انسانهای امین مورد استفاده قرار می گرفتن و درنتیجه امتیازای خاصی برای خودشون داشتن نمی پردازه، حرف ما از فداکاری مصلوب شده ها و مرگ توده های ناشناخته و مجرمینیه که از اونا گزارشی در دست نیست. اونا همون زندانیای عادی بودن که نشان ویژه ای روی آستینشون نداشتن و کسایی بودن که به شدت مورد تحقیر کاپوها قرار می گرفتن. کاپوهایی که هرگز مزه گرسنگی رو نمی کشیدن در حالیکه اونا یا چیزی برای خوردن نداشتن یا با اندک غذایی فریاد شکمشون رو می خوابوندن. این در حالیه که زندگی و گذران خیلی از کاپوها در اردوگاها بهتر از زندگی خارج از اردوگاهشون بود.
اغلب کاپوها در مقایسه با زندان بانها با زندانیا سختگیر تر رفتار می کردن و اونا رو بیرحمانه تر از اس اس ها به باد کتک می گرفتن. ناگفته نمونه که کاپوها رو از بین کسایی انتخاب می کردن که شخصیتشون نشون دهنده اون چنان رفتاری بود که اس اس ها انتظارشو داشتن.
مثلا کامیونی رو در نظر می گیریم که رسما اعلام می کرد باید شمار ویژه ای از زندانیا رو به اردوگاه دیگری ببره، اما حدس نزدیک به یقین همه این بود که مقصد کامیون به یکی از اتاق ها گاز منتهی می شد..
رفتن به یک اردوگاه کار اجباری خطر مرگ هر لحظه براشون وجود داره، کورور کورور آدم رو به کوره می برن تو کوره های آدم سوزی می سوزونن…برای آدم سوزی!
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت یک و دو
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت سوم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت چهارم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت پنجم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت ششم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت هفتم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت هشتم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت نهم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت دهم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت یازدهم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت دوازدهم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت سیزدهم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت چهاردهم
پادکست انسان در جستجوی معنا – قسمت پانزدهم
کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا – قسمت شانزدهم
کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا – قسمت هفدهم
دیدگاه خود را ثبت کنید