در پاسخ این پرسشها باید گفت: آفریدگار چون آدمیان را آفریده زمین را میهن آنان گردانیده و آنچه برای زیستن نیازمندند، و یا برای خوشی یا شلپ کامی می خواهند، موادش را در زمین، یا بهتر بگوییم در گیتی گزارده است که آدمیان باید بکوشند و رنجی به خود دهند و هرآنچه نیازمندند یا میخواهند بسنجند و بتوزند. مثلا برای خوراک گندم و جو و برنج و دیگر دانه ها بکارند که چون هنگامش رسید برداشت کنند و بکوبند و دانه هایش جدا گردانند و با آرد کردن و پختن خوراک آماده کنند.
ما در تاریخ می خوانیم که زمانی آدمیان در غارها می زیستند و نیازشان تنها به خوراک و نوشاک و پوشاک بوده است که اینها را از درختها و بوته ها و کاریزها و رودها و گاهی از کشتن جانوران می توزیده اند. در آن زمان کار بسیار کم و پیشه نایاب بوده است. لیکن آدمیان از همان روز نخست رو به پیشرفت می داشتند و زندگانیشان زمان به زمان بهتر می گردیده.
هرکسی باید به کاری یا پیشه ای فهلد. کسیکه بیکار است مفت می خورد. از توزیده های دیگران می خورد بی آنکه یوفه ای دهد. اینست کردار او همچون کردار دزدان و راهزنان است. نیز بی گفتگوست که کارهای بیهوده، کارهایی که به راه افتادن زندگی یاوری نمی کند، نیازی به آنها نیست و مایه خوشدلی و شلپ کامی نیز نمی باشد. این نیز راه دیگر مفت خوریست.
مثلا چامه های یاوه سرودن که شاعران ایران داشته اند، ستایشگری به شاهان و زورمندان که هم آنان می کرده اند، رمان نویسی که جوانان از اروپا یاد گرفته اند، افسانه گویی که درویشان به آن فهلند، واعظی که بسیاری به آن می فهلند و جز پندفروشی نیست، مویشگری که روضه خوانان می کنند و مردم را می گریانند، گنبدداری و زیارتنامه خوانی که در بسیاری شهرها رواج است، دعانویسی و فالگیری و جادوگری که در همه جا هست، کارهای بیهوده و افزارهای مفتخوریست.
یکی دیگر از چیزهای گفتنی داستان، بهره مندی یا برخورداری هرکسی از داشته های جهان و از خوشی های زندگانیست. آنچه ما می دانیم “یکسانی درست” (یا مساوات کامل) در میان آدمیان نتواند بود. روشنتر گویم: یکسانی درست نه شدنیست و نه نیکست که بشود، زیرا آدمیان یکسان آفریده نشده اند و پیداست که آفریدگار یا سپهر یکسانی آنان را نخواسته.
چیزی که بسیار آشکار است: کسانی در هوش و جربزه و یا در نیروی تنی به دیگران برتری می دارند و پیداست که شایایی شان بیشتر است و به بسیج کالاها و راه افتادن چرخ زندگانی و همچنان به آبادی جهان بیشتر از دیگران یاوری توانند کرد. همچنان که دانش ها و هنرها که مردمان یاد می گیرند و در راه زندگانی به کار می برند، یکسان نیست. یکی دانش یا هنرش بیشتر است و دیگری کمتر. یکی دانش و هنرش سودمندتر است و دیگری کم سودتر. از اینها گذشته، اندازه کوشش ها یکی نیست. کسی بیشتر دلسوزی می نماید و بیشتر می کوشد و دیگری دلسوزی نمی نماید و جز کوشش کمی نمی کند.
چون بدینسان آدمیان یکسان نیستند و دانشها و کوشش هایشان نیز یکسان نیست، در برخورداری از داشته های جهان و از خوشی های زندگانی نیز یکسان نتوانند بود.
احمد کسروی نویسنده ای توانمند بود که آثار مهمی به جای گذاشت. از بهترین کتابهای احمد کسروی می توان به تاریخ پانصدساله خوزستان نام برد.
دیدگاه خود را ثبت کنید