معایب نظام آموزشی فعلی
در نظام آموزشی فعلی هر دانشآموز بدون نیاز نظاممند به دیگری باید بتواند فرایند یادگیری را سپری کرده و در پایان هر مرحله از این فرایند مورد ارزیابی انفرادی قرار گیرد. در این نظام جز ساعات اندک مربوط به بازی و ورزش که در شرایط کرونایی امروز به ورطه فراموشی سپرده شده است، دانشآموزان در هیچ کار گروهی نظاممندی شرکت ندارند و بههیچوجه برای کارهای مشارکتی و جمعی آموزش نمیبینند.
مهمترین سطح یادگیری در این نظام، دانش است که صرفاً بر توانایی حافظه افراد تکیه دارد. البته شاید به نظر برسد که در بخشی از فرایند یادگیری بهخصوص در پایان هر مرحله و در بخش ارزیابی به سایر سطوح یادگیری مانند «درک»، «فهم»، «کاربرد تجزیهوتحلیل» و «نوآوری» نیز توجه میشود، اما فقط باکمی دقت معلوم میشود که از سایر سطوح جز نام چیز دیگری مشاهده نمیشود، زیرا فهم صحیح و مورد پذیرش در این نظام همان فهمی است که به دانشآموزان آموزش داده شده است و تجزیه و تحلیل هر موضوع آنگاه صحیح است که منطبق بر نظر معلم باشد؛ بهعبارتدیگر دانشآموزان سایر سطوح یادگیری را نیز همچون سطح دانش فراگرفته و به حافظه خود میسپارند؛ از این رو هرچه دانشآموزان توان تقلید بیشتر از معلم خود را داشته باشند از امتیاز بیشتری برخوردار میشوند و بهعنوان فرد موفق به جامعه معرفی میشوند.
از طرف دیگر مهمترین هدف در این نظام کسب نمره قبولی و مدرکی است که مؤید این نمره باشد. وقتی یادگیری دانشآموزان در سطح دانش متوقف شود و توجهی به سایر سطوح صورت نگیرد، بهطور منطقی کسب نمره و مدرک تنها مزیتی است که از دورههای آموزشی به دست میآید و برای افراد باقی میماند.
در نظام آموزشی فعلی دانشآموزان در شکلگیری هنجارها، تصمیمات و برنامههای مدرسه هیچ تأثیری که ناشی از نقش فعال آنها باشد ندارند. همچنین جز انجام کارهای فردی که حتی آن را نیز خود تعریف نمیکنند مسئولیت دیگری ندارند و مسئولیتپذیری را فرا نمیگیرند.
دیدگاه خود را ثبت کنید