راه گلوی فریب بسته شد،
شب زنده خواهد شد
در هر سپیدهی سحرگاه!
شب ُسرخ شد
و من گلگون ترم از زیر پلک این طبیعت؛
و سرخی گونههای گل سرخی که عاشق شد
روزی به سیاهی شبهای من خواهد شد،
این حجم از زندگانی تا کجا خواهد مرد؟
خون من از رفتن تو؛
دیوار ریخته بر دیوار!
جان من از رفتن تو…
سیگار هم آغوش با سیگار؟
قلب من از رفتن تو می گیرد.
دل بود و درد! دل درد… این چگونه درد است؟
این گونه مانند شب چهارده سیاه!
این شام برای غریبان تازگی ندارد و من…
همان مرده ی امشب شهر، قربانی ستم!
از خستگی قل می رود روی شعر
فارسی هق می زند هق هق
بوی تعفن خاطره های بازی بازی
سیگاری خاموش روی گیتار
پیانو ونگ می زند از درد
شعری در شبی بیمار
آلوده به خون، به هزاران ابهام… .
تک بیتی ام میان قافیه داران جنگنده؛
بی پناه بودم و تا بود چنین بود.
بوسه بر بالشت زنم این شب سرخ
جای شمیم گردنت… .
باشد که همچون تو مرا حاجت دهد!
امشبم حرف می زند از سرخ
رنگ باخته و غزل گون است
حرف می زند تا صبح
در سپیده فکر رفتن به جنگ با
تاب خون است!
نقش من رنگ بر تنش نیست
نام من شاعر است یا که راویست؟
دختری نیم خیز در آرزوست
فکر رویاهای اقساطی است!
عنوان :شب سرخم
نویسنده :ن. ح
ژانر :عاشقانه
ملیت :ایرانی
تعداد صفحه :10
دیدگاه خود را ثبت کنید