تاریخ پرواز جسم به هزاران سال پیش بر می گردد. در ادبیات کهن مشرق زمین،
روایات و داستان های بسیاری از این تجربه نزد عرفا و اساتید علوم باطنی
وجود دارد. داستان قالیچه حضرت سلیمان که در فضا حرکت می کرد، تمثیل تاریخی
در اینن باره است در عرفان ایران زمین، گزارش های زیادی از پرواز جسم یا
راه رفتن روی آب وجود دارد. در یکی از این روایات که مربوط به «مولوی» عارف
و فرزانه بزرگ ایرانیست، می خوانیم.
روزی مولوی با پیر، یا مراد خود «شمس» از مسیری می گذشتند که به رودخانه ای
عریض و پر عمق می رسند. شمس به مولوی می گوید باید از عرض رودخانه بگذریم و
به آن سوی رودخانه برویم. مولوی می گوید با چی، اینجا که وسیله ای نداریم.
شمس، این راز آشنای اندیشناک، در پاسخ می گوید. تو دست مرا بگیر و ذکر یا
«شمس» بگو ما هر دو از روی آب عبور می کنیم.
مولوی نیز که به رسم طریقت علوم باطنی شک به خود راه نمی داد دست استاد
بگرفت و ذکر بگفت و از روی آب عبور کرد. مقداری از مسافت که طی شد، مولوی
دقت نمود که شمس در زیر زبان ذکر یا علی زمزمه می کند. مولوی نزد خود فکر
کرد؛ حتما ذکر استاد قوی تر است و چرا خود نگوید. اما همینکه به تکرار آن
ذکر مشغول شد، یکباره پایش در آب فرو رفت، استاد دست او بگرفت و گفت: هر
کسی با ذکر مخصوص خود پیشرفت می کند، تو همان “یا شمس” (یکی از سوره های
قرآن) بگو سپس هر دو از روی آب گذشتند.
مراحل اول: احساس هوشیاری بسط یافته، انگار شخص در فضا پخش شده است.
مرحله دوم: احساس سبکی (Layhima)
مرحله سوم: احساس حرکت انرژی در امتداد ستون فقرات از پایین به بالا
مرحله چهارم: لرزش بدن یا نفس نفس زدن
مرحله پنجم: جهش قور باغه ای، شخص غیر قابل کنترل و ناخودآگاه مثل قورباغه
این سو و آن سو می پرد (جهش افقی)
مرحله ششم: جهش با کنترل (جهش عمودی) شخص در جا می پرد ولی با شدت پایین می
آید.
مرحله هفتم: پرواز و توقف کوتاه در فضا و فرود مجدد که با تکرار و ممارست
به حرکت در فضا ختم می شود.
یکی از استادان یوگا مراحل جهش و پرواز جسم را به حرکت و راه رفتن نوزاد
تشبیه می کند. همانطورکه نوزاد اول چهار دست و پا راه می رود بعد چیزی را
می گیرد و راه می رود بعد روی دو پا راه می رود. مراحل پرواز جسم نیز عمدتا
اینطور است. نخست بصورت حالت لرزش و تکان های جزیی بدن بعد جهش قورباغه ای،
بعد جهش عمودی. نهایت حرکت و توقف در فضا
وقتی شخصی ، تمرین مدیتیشن یا مراقبه می کند ، در هفته های نخست شاهد تشتت افکار و پرش حواس است اما بتدریج قادر به منترل ذهن و آرام کردن حواس می شود. رسیدن به این حالت و موفقیت در آن ، درونگری و اتحاد ذهنی را فراهم می آورد . لحظه ای که افکار کاملا خاموش می شود و حواس متوقف می گردد و شخص به خلا ء ذهنی می رسد ، این اتفاق بزرگی در زندگی روانی فرد است . در این حالت یکباره فرد ، هویت و فردیت خود را از دست می دهد و تنها یک احساس غریبی باقی می ماند ، هشیاری بسط یافته و نامحدود . شخص حس می کند در همه جا گسترش یافته و با همه چیز یکی شده . این مرحله در یوگا تحت عنوان صمدی (samadi) یا اتحاد است. وحدت با آگاهی کیهانی (روح کلی ). اما این تجربه اوایل کوتاه و موقت است به همین خاطر ؛ بدان تغییر شکل تدریجی یا کشانیکا (kshanika) یعنی صمدی موقت گویند . اگر این تجربه بطور مستقیم ادامه یابد، مدت تجربه و حضور این اتقاق ، طولانی تر و دائمی تر می شود و صمدی دائمی یا نیتیا (nitya) بوجود می آید.در این حالت ، شخص در هوشیاریهای مختلف و حالت های متنوع زندگی ، حالت وحدت گونه ذهنی را خواهد داشت و در اینجاست که به قولی شاهد و مشهود یکی می شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید