آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا بعضی خانواده ها با تفاهم و سازگاری، زندگی را با شادکامی می گذرانند، در حالی که درست برعکس گروهی از مردم در حل و فصل ساده ترین و ابتدایی ترین مسائل زندگی نیز با دشواری و سردر گمی مواجه اند. چگونه است که بسیاری از خانواده ها به رغم داشتن مشکلات عینی و ملموس(نظیر فقر، بیماری و مشکلات دیگر) از زندگی به هنجار و به سامانی برخوردارند. در حالی که گروه دیگر با وجود برخورداری از همه گونه امکانات مادی و وسائل راحتی، در گردابی از گرفتاری ها و مشکلات غوطه ورند؟
آیا به راستی مشکلات زناشویی غیر قابل حل است و آنچنان که گاه اینجا و آنجا گفته می شود تنها دو راه وجود دارد: طلاق یا تحمل و خودکشی تدریجی؟!
ریشه مشکلات زناشویی در کجاست و چگونه می توان به حل و رفع آن پرداخت؟
کتاب عشق هرگز کافی نیست پاسخی است به این پرسش ها، پاسخی که جوهره آن را به سادگی می توان در یک کلام خلاصه کرد: تفاهم!
دیدگاه خود را ثبت کنید